راین جهانی از زیبایی - هزارمظهراستقامت |
حجت الاسلام قرائتی، مفسر قرآن کریم گفت: برخی روایات ضد کلام قرآن و حتی ضد فقه اسلامی را بارها و بارها همه در منابر مطرح کردهایم بدون آنکه در قرآن تفکر کنیم و به این دلیل است که میگوییم منابر ما قرآنی نیست. ما قرآن را جدی نگرفتهایم و به آیات آن تامل کافی نداشتهایم در حالی که پیامبر اسلام میگوید اگر میخواهید سخنرانی کنید، محور سخنرانی شما، قرآن باشد. وی با بیان اینکه رویای صادقه یک هفتادم وحی است، بیان کرد: قرآن 100 درصد وحی است اما نمیدانم چگونه است که نسبت به آن بیتفاوت هستیم. حجتالاسلام قرائتی تاکید کرد: حوزههای ما نیز باید بیشتر با قرآن مأنوس و قرآنیتر شود و طلاب و روحانیون ما باید با قرآن نفس بکشند. وی خاطرنشان کرد: آیات اخلاقی باید برای طلبهها گفته شود و این در حالی است که ما قرآن را کنار گذاشتهایم و معاونت تهذیب در حوزه ها ایجاد کرده ایم. حوزهها امروز مردم را اغنا نمیکنند این مفسر بزرگ قرآن کشور تصریح کرد: میوه حوزههای علمیه ما به درد جامعه امروز نمیخورد زیرا طرح برخی مسائل در حوزهها، نه تنها طلبه ها را از حوزه فراری داده، بلکه مردم را نیز اغنا نمیکند. وی تصریح کرد: در حوزهها از کار از «ضربا» شروع شده و در حالی که قرآن سراسر رحمت است چرا از «رحم» کار آغاز نشده و ماندهایم که اصلا چه کسی «ضرب» را وارد حوزهها کرد. قرائتی خطاب به روحانیون، مبلیغین و مبلغات استان یزد تاکید کرد: تصمیم بگیرید و برای تصمیم خود تفسیر قرآن را ببینید زیرا قرآن حرف به حرف و کلمه به کلمهاش نکته دارد. وی ادامه داد: برخی از آیات قرآن را ما درک نکردهایم اما ژاپنیها آن را درک کردهاند و قرآن کدهای علمی داده که دیگر کشورها به این کدها دسترسی پیدا کردهاند. قرائتی با بیان اینکه حرفهایی زدهایم که در واقع سیلی به قرآن بوده است، تصریح کرد: قرآن میگوید حجت خدا بر روی زمین جای شبهه ندارد و این در حالی است که ما همه روایت حلالیت خواستن پیامبر از مردم را نقل میکنیم و گفته شده که شخصی به پیامبر(ص) گفته که با عصایت به من اصابت کرده و پیامبر از او خواسته که قصاص کند. وی خاطرنشان کرد: وقتی که این روایت را مورد نقد قرار دادم، یکی از علما بیان کرد: این روایت فقط ضد قرآن نیست بلکه ضد فقه نیز هست زیرا در فقه، قصاص برای کار عمدی است. برخی موارد مطرح شده در منبرها با قرآن منافات دارد قرائتی تصریح کرد: به همین دلایل است که می گوییم منابر ما قرآنی نیست زیرا بسیاری از مواردی که مطرح میشود، برخلاف قرآن است و دلیل آن نیز بیتوجهی به قرآن، آیات و کلمات آن است. وی با بیان اینکه قرآن برای همه سئوالها جواب دارد، اظهار داشت: متاسفانه ما منبریها نه طعمی از قرآن چشیدیم و نه چشاندیم در حالی که قرآن شفا و نور است. قرائتی با بیان اینکه در قرآن نقل شده که قریش در زمستان و تابستان به خاطر گرما و سرما مهاجرت کرده است، ما به خاطر گرما سه ماه حوزه و دانشگاهها را تعطیل میکنیم در حالی که میتوانیم برای تحصیل به مناطق خوش آب و هوا برویم. وی تصریح کرد: مردم برای شکم خود هجرت میکنند حال چگونه است که طلبه برای دانش و دین خود راه نمیافتد و هجرت نمیکند بلکه سادهترین راه را که تعطیلی در ایام تابستان است، بر میگزیند. قرآن برای مدیریت جهادی آیه و راهنما دارد این معلم درس اخلاق با بیان اینکه قرآن حتی برای مدیریت جهادی نیز آیه و راهنما دارد، بیان کرد: آیه مربوط به ذوالقرنین 30 نکته مدیریتی دارد. وی همچنین با بیان اینکه بسیاری از موارد را در نظام جمهوری اسلامی ایران به نام اشخاص تمام کردهاند در حالی که تمام این موارد 1400 سال پیش در قرآن گفته شده است، گفت: به عنوان مثال هاشمی رفسنجانی را سردار سازندگی خواندند، خاتمی را خالق گفتوگوی تمدنها دانستند و احمدینژاد را مجری عدالت دانستند در حالی که قرآن قرنها پیش برای همه اینها الگو معرفی کرده بود. قرائتی بیان کرد: موردی که این سالها این روسای جمهور مطرح کردهاند، 1400 سال پیش قرآن حتی برای حیوانات گفته و بر رعایت عدالت بین حیوانات نیز تاکید کرده است. وی ادامه داد: قرآن حتی در مورد جمعیت نیز آیه دارد و معلوم می شود که جمعیت زیاد منتی بر انسان است که در قرآن نیز به آن اشاره شده و عدد کم ناله دارد و عدد بسیار پز دارد. قرائتی تصریح کرد: با متون قرآن کریم نباید به دنبال تنظیم خانواده برویم و حتی اگر به متن قرآن مراجعه کنیم، بسیاری از کنگرهها و... نیز نیاز به برگزاری ندارد. وی تاکید کرد: قرآن میگوید من نورم و روحانی بی قرآن، روحانی بینور است و شخص بینور نمیتواند انسانها را از ظلمت خارج کند، ما باید در همه امور به قرآن تاسی کنیم زیرا قرآن برای همه امور زندگی درس و بحث دارد و در چنین شرایطی است که مشکلات جامعه حل میشود. [ دوشنبه 93/4/2 ] [ 9:41 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
در سحرگاه سی و یکم خردادماه سال 60، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دکتر چمران که به شدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود، به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه، مرحوم آیتالله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات کرد. برای آخرین بار یکدیگر را بوسیدند و باز هم به حرکت ادامه داد تا به قربانگاه رسید. همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرماندهشان، ایرج رستمی را به آنها تبریک و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پرنور و چهرههای نورانی و دلی مالامال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، میبرد». سخنش تمام شد، با همه رزمندگان خداحافظی و دیدهبوسی کرد، به همه سنگرها سرکشی نمود و در خط مقدم، در نزدیکترین نقطه به دشمن، پشت خاکریزی ایستاد و به رزمندگان تأکید کرد از این نقطه که او هست، دیگر کسی جلوتر نرود، چون دشمن به خوبی با چشم غیرمسلح دیده میشد و مطمئناً دشمن هم آنها را دیده بود. آتش خمپاره که از اولین ساعات بامداد آغاز شده بود و علاوه بر رستمی، قربانیهای دیگری نیز گرفته بود، باریدن گرفت و دکتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از کنارش دور شوند و از هم فاصله بگیرند. یارانش از او فاصله گرفتند و هر یک در گودالی مات و مبهوت در انتظار حادثهای جانکاه بودند که خمپارهها در اطراف او به زمین خورد و با اصابت یکی از خمپارههای صدامیان، یکی از نمونههای کامل انسانی که مایه مباهات خداوند است، یکی از شاگردان متواضع علی(ع) و حسین(ع)، یکی از عارفان سالک راه حق و حقیقت و یکی از ارزشمندترین انسانهای علی گونه و یکی از یاران با وفای امامخمینی(ره) از دیار ما رخت بربست و به ملکوت اعلی پیوست. درد دل آدمی را بیدار میکند، روح را صفا میدهد، غرور و خودخواهی را نابود میکند. نخوت و فراموشی را از بین میبرد، انسان را متوجه وجود خود میکند. انسان گاهگاهی خود را فراموش میکند، فراموش میکند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان که، در مقابل عالم و زمان کوچک و ناچیز و آسیب پذیر است، فراموش میکند که همیشگی نیست، و چند صباحی بیشتر نمی پاید، فراموش میکند که جسم مادی او نمی تواند با روح او هم پرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و غرور و قدرت میکند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود، بی خبر از حقیقت تلخ و واقعیتهای عینی وجود، به پیش میتازد و از هیچ ظلم وستم رو گردان نمی شود. اما درد آدمی را به خود میآورد، حقیقت وجود او را به آدمی میفهماند و ضعف و زوال و ذلت خود را درک میکند و دست از غرور کبریایی برمیدارد، و معنی خودخواهی و مصلحت طلبی و غرور را میفهمد و آن را توجه نمی کند. ای حیات با تو وداع میکنم با همه زیباییهایت، با همه مظاهر جلال و جبروت، با همه کوهها و آسمانها و دریاها و صحراها، با همه وجود وداع میکنم. با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود میروم و از همه چیز چشم میپوشم. ای پاهای من، میدانم شما چابکید، میدانم که در همه مسابقهها گوی سبقت از رقیبان ربوده اید، میدانم فداکارید، میدانم که به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت در میآیید، اما من آرزویی بزرگتر دارم، من میخواهم که شما به بلندی طبع بلندم، به حرکت در آیید، به قدرت اراده آهنینم محکم باشید، به سرعت تصمیمات و طرحهایم سریع باشید. این پیکر کوچک ولی سنگین از آرزوها و نقشهها وامیدها و مسئولیتها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید. [ شنبه 93/3/31 ] [ 5:59 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
[ پنج شنبه 93/3/29 ] [ 8:7 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
بسیاری از دانشآموزان در نوشتن حروف پیوسته که نیازمند حرکتهای ظریف و دقیق و هماهنگ است با مشکلات جدیای رو به رو شوند. برخی از آنان نمیتوانند پس از نوشتن یک حرف به سرعت به نوشتن حروف دیگر بپردازند. این به واسطه خطاهایی است در نوشتن به وجود میآید.
خط خوب یکی از مهارتهایی است که باید از سن کم یعنی از دوره پیشدبستانی به دانشآموزان آموخته شود درغیر این صورت بخشی از فرایند یاددهی و یادگیری دچار نقص خواهد شد. آموزش خط باید از خردسالی شروع شود زیرا پایدارتر خواهد بود. از این رو درک صحیح مکانیسمها و عواملی که میتوانند باعث مشکلات دستخط شوند ضروری به نظر میرسد. در بسیاری موارد دیده شده که مشکلات خوانایی دستخط بدون مداخلات درمانی برطرف نمیشود.
عوامل مربوط به دانشآموزان در میان مهارتهای تحصیلی پایه، نوشتن ملموسترین مهارت نام گرفته است. تفاوت نوشتن با سایر مهارتهای ارتباطی این است که نوشتن سندی کتبی از خود به جای میگذارد و جزء مهارتهای ظریف حرکتی است. میگویند خط هر کسی نشانهای از روح او را در خود دارد و هر کسی را میتوان از خط او شناخت. برای اینکه دانشآموز بتواند نوشتن را به نحو احسن انجام دهد لازم است شرایطی برای نوشتن داشته باشد. این شرایط عبارتاند از: 1- از رشد ذهنی کافی برخوردار باشد 2. انگیزه کافی داشته باشد 3. از علاقه کافی برخوردار باشد 4. بین چشم و دست هماهنگی باشد 5. هماهنگی حرکتی داشته باشد 6. توانایی تطبیق بدن با فضای اطراف را داشته باشد 7. مفهوم نوشتن از راست به چپ را بداند اشکال در وضعیت جسمانی: همچنین وجود بعضی از نارساییها مانند اختلالاتی در عملکرد دست و انگشتان باعث میشود که کودک نوشتن را به طور مطلوب انجام ندهد. معلولیتهای جسمی و ضایعاتی که در سیستم اعصاب مرکزی یعنی مغز یا طناب نخاعی به وجود میآید و صدمات وارده بر مغز باعث اختلال در نوشتن میشود. این صدمات ممکن است آنقدر خفیف باشد که نتوان تأثیر آن را بر رفتار کودک تشخیص داد یا آنقدر شدید باشد که فعالیت کودک را به میزان پایینی کاهش دهد. کودک مبتلا به آسیب مغزی ممکن است نشانههای رفتاری وسیعی از خود نشان دهد از جمله عدم هماهنگی و اعمال حرکتی ناقص. اشکال در وضعیت قرار گرفتن کاغذ: وضعیت نامناسب کاغذ و دفترچه نسبت به بدن نیز از صحیح نوشتن جلوگیری میکند و در بروز اشکالات مختلف هنگام دستنویسی نقش اساسی دارد. برخی از دانشآموزان هنگام نوشتن سر خود را بیش از حد به کاغذ نزدیک میکنند و حتی گاهی احساس میشود سر خود را به آن میچسبانند گروهی دیگر دفترچه خود را به حالت زاویهدار و کج قرار میدهند. اشکال در جهتیابی صحیح: برخی دانشآموزان درک صحیحی از رابطههای فضایی مانند بالا و پایین، زیر و رو و چپ و راست ندارند به همین دلیل هنگام نوشتن حروف و کلمهها -حتی بر روی کاغذ خطدار- قادر نیستند اشکال صحیح حروف را بنویسند، مثلا حرف "الف" را بیش از حد امتداد داده و از روی خط میگذرانند. مشکلات نوشتن صحیح حروف الفبا: -حرف نویسی- گاهی برخی دانشآموزان حروف را بیش از حد بزرگ یا کوچک مینویسند و در برخی موارد خطوط مستقیم -افقی یا عمودی- را به حالت قوسدار یا بالعکس مینویسد. مشکلات نسخهبرداری صحیح از کلمات: -رونویسی- بعضی دانشآموزان ممکن است حروف سازنده کلمه را با فاصله زیاد بنویسند مثل "آ ز ا د ی" یا اینکه حروف را بیش از حد به هم نزدیک کرده و صورت کلی کلمه را مخدوش کند. بسیاری از دانشآموزان در نوشتن حروف پیوسته که نیازمند حرکتهای ظریف و دقیق و هماهنگ است با مشکلات جدیای رو به رو شوند. برخی از آنان نمیتوانند پس از نوشتن یک حرف به سرعت به نوشتن حروف دیگر بپردازند. این به واسطه خطاهایی است در نوشتن به وجود میآید. خطاهای متداول در نوشتن 1. کج نویسی: ممکن است به دلایل متعددی مثل بسیار نزدیک بودن بازو به بدن و بسیار سفت گرفتن شست و دور بودن خیلی زیاد نوک قلم از انگشتان و صحیح نبودن جهت کاغذ و درست نبودن جهت حرکت قلم اتفاق بیافتد. 2. راست نویسی: عواملی مثل بسیار دور بودن بازو از بدن، بسیار نزدیک بودن انگشتان به سرقلم، هدایت قلم به تنهایی توسط انگشت سبابه و ناصحیح بودن جهت کاغذ در ایجاد آن مؤثر است. 3. پرفشار نوشتن: بر اثر فشار دادن بیش از حد انگشت سبابه و استفاده از قلم نامناسب ایجاد میشود. 4. کمرنگنویسی: به عواملی مثل بیش از حد کج یا راست نگهداشتن قلم و چرخش نوک قلم به یک سمت و قطر بیش از حد قلم بستگی دارد. 5. زاویهدارنویسی: به دلیل سفت بودن بیش از حد شست یا شل نگه داشتن قلم یا حرکت بیش از حد قلم اتفاق میافتد. 6. نامرتبنویسی: چهار علت مهم برای این مورد وجود دارد که شامل عدم آزادی حرکت، حرکت کند دست، محکم گرفتن قلم و در نهایت نادرست یا ناراحت بودن وضعیت بدن است. 7. فاصلهگذاری: این مشکل به واسطه پیشرفت سریع قلم به سمت چپ و حرکت بیش از حد و سریع جانبی ایجاد میشود. منبع: میگنا
[ پنج شنبه 93/3/29 ] [ 7:58 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
[ پنج شنبه 93/3/29 ] [ 11:14 صبح ] [ غلامرضابالایی راینی ]
نویسنده: سهیلا بهشتی
حکایاتی از امام رضا علیه السلام با وسوسه های شیطان، تردید در دلم لانه کرده بود. با خود می گفتم:« مگر چقدر باید برای برآورده شدن حاجتی دعا کرد؟ دیگر ناامید شده بودم. گفتم پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام، بروم، شاید مشکلم را بر طرف سازد. نزد امام رفتم و گفتم: چند سال است حاجتی دارم و بسیار هم دعا کرده ام، ولی دعایم مستجاب نمی شود. در دلم شک راه یافته است، چه کنم؟ امام، نگاه تندی به من کرد و فرمود:« ای احمد بن محمد! مراقب باش که شیطان بر تو پیروز نشود و تو را از رحمت پروردگارت نا امید نسازد. مگر نمی دانی گاه پرودگار، برآوردن نیاز مؤمن را به تأخیر می اندازد تا او بیشتر به راز و نیاز بپردازد؛ چرا که خداوند بزرگ، گفت و گوی بندگان را با خود دوست دارد. به خدا سوگند! دیر برآورده شدن نیازهای بندگان که از خدای خود چیزی خواسته اند، برای آنان بهتر از زود بر آورده شدن نیازهایشان است. دنیا چه ارزش دارد که مؤمن، برای آن از خدای خود ناامید شود؟! نیکوست که نیایش او در حال آسایش و دوری از مشکلات، همانند نیایش او در سختی ها باشد و اگر (حاجتش) نیز برآورده نشد، سبب ناامیدی او نشود، پس افسرده نشو که دعا در پیشگاه پروردگار بزرگ و بلند مرتبه، بسیار ارزشمند است.
بردبار باش و برای به دست آوردن روزی حلال بکوش! به پیوند با بستگانت پایبند باش و به کسی ستم مکن؛ زیرا ما خاندانی هستیم که حتی بریدن از بستگان را به کسی که از او بریده اند، سفارش نمی کنیم. هر که به ما بد کند به نیکی پاسخش را می دهیم، به خدا سوگند! از این روش، جز خوبی و نیکی نمی بینم.
بدان کسی که در این دنیا از نعمت های بی شمار بهره مند است، اگر درخواستی از خدا کند و دعایش برآورده شود، بر اثر آزمندی و فزون خواهی، بیشتر در خواست می کند و این سبب می شود که دیگر از نعمتی سیر نشود و بیشتر بخواهد، پس آنگاه که به نعمت های او افزوده شد، حقوقی که باید ادا کند، افزایش می یابد.بنابراین، از شکر این همه نعمت، ناتوان می ماند و به آزمایش و بلا مبتلا می شود و به خطر می افتد. بنابراین، دل بستگی ات را به پروردگار استوارتر ساز و در دل خود نسبت به او شک و تردید راه مده و درازه دلت را به روی چیزی به جز خیرو نیکی مگشا! بدان که این، تنها راه آمرزیده شدن و برآورده شدن دعاهاست». (1) نسپردن کار به مهمان امام رضا علیه السلام با احترام، مهمان خود را به داخل خانه آورد و پس از پذیرایی از او، با وی به گفت و گو پرداخت. در میان سخن، باد چراغ را خاموش کرد. مهمان، بی درنگ از جای خود برخاست تا چراغ را روشن کند، ولی امام دست او را گرفت و اجازه نداد از جا برخیزد. سپس خود حضرت برخاست، چراغ را روشن کرد و برای اینکه مهمان ناراحت نشود، با لبخند به او فرمود:« ما خاندانی هستیم که دوست نداریم مهمان خود را به کار گیریم و او را به زحمت بیندازیم.»(2)لزوم بستن قرارداد با کارگر برای کاری نزد امام رضا علیه السلام رفته بود. ساعتی در محضر آن حضرت نشست. وقتی از امام اجازه خواست از محضر ایشان مرخص شود، امام به او فرمود:« امشب را نزد ما برای شام بمان و مهمان ما باش!.» دعوت امام را پذیرفت و به اتفاق هم به خانه حضرت رفتند. تعدادی از غلامان مشغول بنایی در حیاط خانه ایشان بودند و دیواری می ساختند. امام به آنها سلام کرد. در میان آنها غلامی ناشناس را دید که مشغول کار بود. حضرت از یکی از غلامان پرسید:« این کیست؟» پاسخ داد: به ما کمک می کند. پس از پایان کار چیزی به او خواهیم داد. امام پرسید:« مزد او را تعیین کرده اید؟» عرض کرد: نه سرورم! این کار لازم نیست. هرچه به او بدهیم، راضی می شود. امام برآشفت و با ناراحتی گفت:« مگر من بارها نگفته ام هر کس را برای کار می آورید نخست مزد او را تعیین کنید و با او قرارداد ببندید و سپس او را به کار گیرید. کسی که بدون قرارداد قبلی کارمی کند، اگر سه برابر مزد هم به او بدهید، ممکن است او گمان کند مزدش را کم داده اید، ولی اگر مزدش را پیش تر تعیین کنید، وقتی مزدش را بپردازید، از شما خشنود خواهد شد؛ زیرا به وعده خود عمل کرده اید و اگر بیش از مقدار قرارداد، چیزی به او بدهید، هرچند کم و ناچیز باشد شاد می شود و سپاسگزار خواهد بود.»(3)احترام به کارگر اهل بلخ بود و امام رضا علیه السلام را در سفرش از مدینه به خراسان همراهی می کرد. هنگام ظهر، امام دستور داد کاروان برای اقامه نماز ظهر و غذا خوردن توقف کند. پس از اتراق، امام به نماز ایستاد و همه در پی آن حضرت نماز ظهر و عصر را به جا آوردند. سپس سفره ای گستردند تا غذا بخورند. امام دستور داد همگی سر یک سفره بنشینند. همه همراهان امام حتی سیاهان و غلامان سر آن سفره نشستند. مرد بلخی با دیدن این منظره، به آرامی به امام گفت:« فدایت شوم! بهتر است برای اینان سفره ای جدا انداخته شود.» امام از سخن مرد بلخی ناراحت شد و فرمود:« هرگز! پروردگار همه ما یکی است و پدر و مادرمان نیز یکی است و پاداش هر فرد به عمل او بستگی دارد.»(4)پینوشتها: 1.ابوالفضل هادی منش، در قلمرو آفتاب، داستان هایی از سیره اخلاقی پیشوایان معصوم علیهم السلام، صص 12-10 [ پنج شنبه 93/3/29 ] [ 10:59 صبح ] [ غلامرضابالایی راینی ]
نگاه ها همه بر روی پرده سینما بود.
اکران فیلم شروع شد، شروع فیلم سقف یک اتاق دو دقیقه بعد همچنان سقف اتاق, سه, چهار, پنج, ...,هشت دقیقه اول فیلم فقط سقف اتاق! صدای همه در آمد. اغلب حاضران سینما را ترک کردند ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین و به جانباز قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید. زیرنویس فیلم این تنها 8 دقیقه از زندگی این جانباز بود و ما طاقت نداشتیم ... [ سه شنبه 93/3/27 ] [ 2:29 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
من سالهای سال مسئول تنظیم دخل و خرج خانه امام بودم؛ ایشان سقف برای هزینه تعیین نموده بودند.
امام راحل در دوران حیات خود در جهان معاصر باسیره خود جامعهای را متحول کرد و انسان هایی را تربیت نمود که جهان هنوز از اراده و عزم آنان و امام آنان در شگفت است. عزم ارادهای که هنوز فرزندانش در سراسر گیتی را بر آن میدارد که در مقابل طاغوت های زمان قد بر افراشته و مردانه بایستند. بیشک یکی از راه های شناخت مردان بزرگ شناخت سیره و رفتار آنان است که میتوان از نزدیکانشان کسب کرد. [ پنج شنبه 93/3/15 ] [ 10:50 صبح ] [ غلامرضابالایی راینی ]
امیرمؤمنان(ع) میفرماید: بهترین شفاعت آن است که میان دو نفر در ازدواج میانجیگری کنی تا خدا آن دو را گرد هم آورد.
شایسته است مسلمانان در انجام کار خیر و برآوردن حاجت دیگران، وساطت کرده و مشکلات آنها را حل کنند چراکه رسول خدا(ص) میفرمایند: بهترین مردم کسی است که به مردم سود برساند، آنها را کمک کند و در امر خیر آنها را یاری رساند. از این رو مطلبی را تحت عنوان «میانجیگری در کار خیر» را از کتاب «مفاتیحالحیات» اثر گرانسنگ آیتالله جوادی آملی انتخاب کردیم که در ادامه میخوانید: حضرت رسول(ص) در حدیثی میفرمایند: کسی که حاجتی را از برادر مؤمن خود برآورد مانند کسی است که در همه دوران زندگی خود به خدا خدمت کرده است. از امام صادق(ع) روایت شده است: کسی که اندوهی را از مؤمنی بزداید خدا اندوهش را بزداید و هر که عیب مؤمنی را بپوشاند خدا عیبش را بپوشاند و مادامی که در حال کمک کردن به دیگران است خدا به او کمک میکند. وساطت پیامبر اکرم(ص) امام صادق(ع) میفرماید: روزی رسول اکرم(ص) همراه با امیرالمؤمنین علی(ع) برای خرید پیراهن به بازار رفتند در راه کنیزی را دیدند که میگریست، علت را پرسیدند. کنیز گفت: ای رسول خدا1 سرپرست من چهار درهم برای خرید به من داده بود که گم شد از این رو جرأت بازگشت به خانه را ندارم. آن حضرت چهار درهم به او داد و فرمود: به خانه باز گرد، هنگام بازگشت باز هم همان کنیز را مشاهده کردند. پیامبر (ص) فرمود: چرا به خانه خود نرفتی؟ کنیز گفت: چون دیر کردم میترسم اهل خانه مرا بزنند، فرمود: پیشاپیش من حرکت کن و راه خانهات را به من نشان بده. حضرت رسول(ص) آمد تا بر در خانه ایستاد و فرمود: سلام بر شما ای اهل خانه! این کنیز دیر کرده است او را نیازارید، اهل خانه گفتند: او به برکت آمدن شما آزاد است. واسطهگری برای ازدواج امیرمؤمنان(ع) میفرماید: بهترین شفاعت آن است که میان دو نفر در ازدواج میانجیگری کنی تا خدا آن دو را گرد هم آورد. پاداش وساطت در ازدواج 1-بهرهمندی از لطف خدا در روز قیامت: امام صادق(ع) فرمودهاند: هر کس زمینه ازدواج مجردی را فراهم کند از کسانی است که خدا در روز قیامت به او نگاه لطف آمیز میکند. 2-ازدواج با همسران بهشتی: رسول خدا(ص) میفرماید: هر کس در ازدواج حلالی بین دو نفر اقدام کند تا اینکه خدا آن دو را گرد هم آورد، خداوند در برابر هر قدمی که وی در این راه برداشته و هر سخن ثوابی که گفته ثواب یک سال عبادت را به او میدهد. 3-بهرهمندی از سایه عرش خدا: حضرت موسی بن جعفر(ع) میفرمایند: سه گروه روزی که هیچ سایهای جز سایه خدا نیست زیر سایه عرش الهی قرار میگیرند: کسی که زمینه ازدواج برادر مسلمان خود را فراهم آورد یا به او خدمت کند یا راز او را بپوشاند. [ جمعه 93/3/9 ] [ 7:13 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
[ جمعه 93/3/9 ] [ 5:42 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |