سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راین جهانی از زیبایی - هزارمظهراستقامت
در کتاب ارتباط شناسی دکتر محسنیان راد داستان جالبی نوشته شده است. حتماً به خواندنش می ارزد: « فرض کنید پسری در خانواده ای مسلمان با اعتقادات مذهبی بسیار استوار متولد شود. آنها در نقطه ای در یک شهر پرجمعیت زندگی می کنند و ساکن آپارتمانی کوچک هستند. هزاران رویداد کوچک و بزرگ، زندگی پسرک را تشکیل می دهد. مثلا وقتی خیلی کوچک بود، یک روز بارانی با مادرش از خیابان عبور می کردند. پسرک در یک لحظه که مادرش مشغول صحبت خودش را به سگ کوچکی رساند. سگ به او نزدیک شد و بدنش کمی به لباس پسرک مالیده شد. آن روز تمام لباس های او شسته و تطهیر شد. به او توضیح داده شد که سگ حیوان کثیف و نجس است. بعدها پسرک شاهد لولیدن سگ های ولگرد توی کوچه ها و آشغال های شهر بود. وقتی حدودا دوازده ساله بود، یک روز سگی برادر کوچکش را گاز گرفت. او به شدت گریه می کرد و گفته شد که باید به او آمپول هاری تزریق کنند. بعدها که بزرگ تر شد، رابطه بین چند بیماری و بزاق سگ را در چند جا مطالعه کرد؛ ضمن آنکه رساله های مذهبی نیز اطلاعاتی در این مورد به او می داد. اجازه بدهید او را بگذاریم و به سراغ فرد دیگری برویم. دخترک در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد. شغل اصلی پدرش گله داری بود. همیشه حداقل دو سگ، نگهبان گله آنها بودند. وظایف افراد خانواده مراقبت از شرایط مساعد برای زیست گله و ضمنا سگ های نگهبان گله بود. برخی روزها که پدرش با اسب از خانه بیرون می رفت اگر دیر می کرد سگ وفادار خانواده، پشت در انتظار مرد خانه را می کشید و وقتی صدای آشنای اسب او را می شنید با هیاهو دیگران را مطلع می کرد و پدر وقتی وارد می شد دستی به سر و روی سگ می کشید. یادش می آید که یک روز برادر کوچکش توی باطلاقی افتاد و در حالی که او از ترس جیغ می کشید، سگ خانواده خودش را داخل آب انداخت و کودک را نجات داد. این دو کودک را که خاطره هایی از دوران کودکی آنها خواندید برای چند سال رها می کنیم. کاری نداریم که چگونه با یکدیگر آشنا شدند و ازدواج کردند. حالا از آن ازدواج چند سال گذشته است. به مکالمه آن دو توجه کنید. (به عمد سخنان هر یک را با شماره ردیف مشخص کرده ایم.)

1- زن: به نظر من باید فکر کرد. اگر این بار هم دزد بیاید معلوم نیست چکار می خواهیم بکنیم.

2- مرد: اون یک دفعه هم، دزد اشتباهی خونه ما را انتخاب کرده بود. ما که چیز پر ارزشی نداریم.

3- زن: به هر حال همین که داریم نتیجه سالها زحمت ماست. اگر نباشد، اگر یک تکه اش کم شود، هزار مشکل به وجود می آید.

4- مرد: میدم چفت و بست بیشتری برای در درست کنند.

5- زن: اگر از روی دیوار آمد چی؟

6- مرد: می توانم روی دیوار هم بدهم نرده بکشند.

7- زن: چطوره یک سگ بیاریم.

8- مرد: سگ بیاوریم! کجا نگهش داریم؟

9- زن: خوب معلومه توی خونه؟

10- مرد: سگ کثیفه

11- زن: خوب می شوییمش

12- مرد: احمق، مگر سگ را می شویند؟

13- زن: خوب بله می شویند. چرا فحش می دی؟

14- مرد: ...

15- زن: ... »

همه ما کما بیش با چنین مشکل مواجه بوده ایم ؛ البته نه درباره خرید یا عدم خرید سگ بلکه با مشکلی به نام "تبدیل یک مسأله مشترک به یک اختلاف" یا "سوء تفاهم" .

فرمول ساده جلوگیری از سوء تفاهم در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی بار دیگر به قصه فوق برمی گردیم. ظاهر قضیه این است که هم زن و هم مرد، درباره یک موضوع واحد صحبت می کنند، هر دو می دانند که سگ چیست و اگر نفر سومی هم به حرف هایشان گوش کند، سگ را با حیوان دیگری اشتباه نخواهد کرد. این اما تمام قصه نیست ؛ واقعیت این است که هر کدام از آن دو، درباره دو حیوان کاملاً متفاوت صحبت می کنند: مرد درباره یک "موجود نجس خطرناک" حرف می زند و زن درباره یک "موجود وفادار مهربان" ؛ فقط اسم و شکل این دو موجود شبیه هم است. بخش عمده ای از اختلافات ما در زندگی خانوادگی و اجتماعی ناشی از تفاوت معناهایی است که در کلمات دچار آن هستیم و این ، البته امری طبیعی است. واژه "مادر" برای کسی که از مهر مادری به تمام معنا برخوردار بوده ، با کسی که مادری معتاد و بی مسؤولیت داشته که فرزندش را به کار اجباری یا فحشا وا می داشته است تا خرج اعتیادش را در آورد، یکسان نیست. واژه شراکت، برای کسی که بهترین تجربیات کاری و تجاری را با شریکش داشته ، با کسی که شریکش به او خیانت کرده و اموالش را برده است، یک واژه واحد قلمداد نمی شود. کسی که فکر می کند برای بهبود رفتار فرزند، باید او را "تنبیه" کرد با کسی که مکانیزم "انتخاب" را در تعامل با فرزندش انتخاب می کند، در تعبیر کلمه "تربیت" با هم متفاوت اند و ... . "دیوید برلو" -که از نامداران علم ارتباطات انسانی است- نگاه جالبی به موضوع دارد. از دیدگاه او کلمات به تنهایی معنایی ندارند، معنا در درون انسان هاست. انسان ها معنای خود را بر کلمات بار می کنند و سپس کلمات را به سمت یکدیگر روانه می سازند. اشتباه بزرگ ما می تواند این باشد که کلمات را بدون توجه به گوینده کلمات دریافت و معنی کنیم. در چنان صورتی خطر سوء تفاهم همیشه وجود دارد. این خطر به ویژه در کلماتی که معنای انتزاعی دارند بیشتر است. مانند این که زن خوشبختی را چیزی می داند و شوهرش معنای دیگری از آن دارد. بنابراین ، هر کدام از آنها، بر اساس معنای خود از خوشبختی می کوشد دیگری را خوشبخت کند ولی نتیجه ، هرگز مطلوب نیست. در چنین وضعی زن با خود می گوید: "من که تمام تلاش خودم را برای خوشبخت کردن همسرم انجام می دهم ولی انگار او اصلاً نمی بینید." مرد هم دقیقاً همین ها را با خود می گوید و شکاف میان آن دو ، روز به روز بیشتر می شود حال از این بحث چه نتیجه عملی برای زندگی می توان گرفت؟ در پاسخ، این سه نکته را می توان به طور خلاصه مطرح و بحث را جمع بندی کرد:

1 - همیشه یادتان باشد که کلمات، به خودی خود الزاماً معنا ندارند. کلمات (به خصوص انتزاعی ها) همراه با گوینده شان معنی دار می شوند.

2 - قبل از این که درباره حرف های طرف مقابل تان قضاوت کنید، سعی کنید به درک مشترکی از کلمه برسید. برای رسیدن به این درک مشترک، از کلمه عبور کنید و بکوشید نگاهی که طرف مقابل تان به آن کلمه و موضوع دارد را کشف کنید. در این صورت، به جای بحث بر سر کلمه، خواهید کوشید درباره مفهوم آن به نتیجه مشترک برسید. مثلاً اگر در قصه اول این نوشته، سگ در نظر مرد یک "موجود وفادار مهربان" بود، آن دو هیچ اختلافی با هم نداشتند. متقابلاً اگر زن هم سگ را "موجود نجس خطرناک" می دانست هم اختلافی در بین نبود. اگر این دو، می دانستند که در پس کلمات، می تواند مفاهیم متعدد و متفاوتی وجود داشته باشد، می توانستند به جای بحث بر سر "سگ" درباره پاکی یا نجسی و خطر سگ و درباره مهربانی و وفاداری اش با یکدیگر حرف بزنند. مثلاً اگر زن می دانست که در نظر همسرش، سگ یک موجود نجس و خطرناک است، می توانست راهی برای نجس نشدن خانه و زندگی شان از دست سگ ارائه دهد و درباره خطر سگ هم به او یاد بدهد که چگونه می توان از خطر او در امان ماند. در این صورت شاید مرد می پذیرفت که برای حفاظت از خانه شان یک سگ بخرند. 3 - همیشه به یاد داشته باشید که ممکن است آنچه شما می گویید یک چیز باشد و آنچه طرف مقابل دریافت می کند، چیز دیگر. فراموش نکنید که پیام ارسالی الزاماً مساوی پیام دریافتی نیست و این ، منشأ بسیاری از اختلافات است. بنابراین باید تلاش کنید مفهوم آن کلمه را به همان شکلی که در ذهن تان هست بیان کنید. مثلاً در قصه اول، در کنار این جمله که "من با خریدن سگ مخالفم" باید توضیح داده می شد که از نظر من، سگ حیوان نجس و خطرناکی است که نباید وارد خانه شود. در مثالی دیگر، زن و شوهر به جای این که همدیگر را متهم کنند که "تو بلد نیستی فرزندمان را خوب تربیت کنی"، باید ابتدا معنایی که از تربیت در ذهن خود دارند را بیان کنند. مثلاً یکی از والدین می تواند بگوید: "به نظر من ، برای این که فرزندمان فلان کار را انجام ندهد، بهتر است با با نقل قصه ای عواقبش را به او گوشزد کنیم. این به نظر من ، می تواند یک گام برای تربت اصولی فرزندمان باشد." از اینجای بحث به بعد، دو طرف یکدیگر را متهم نمی کنند که اصلاً تربیت کردن بلد نیستی بلکه درباره روش های تربیت با یکدیگر صحبت خواهند کرد و این ، یعنی یک گام به جلو و یک گام از اختلاف فاصله گرفتن. البته شاید درباره روش ها هم با یکدیگر اختلاف داشته باشند ولی حالا که از پوسته کلمات (در اینجا ، تربیت) گذر کرده اند، می توانند منطقی تر و به شکل غیر اتهامی با یکدیگر صحبت و مسأله را حل کنند (در حالی که قبلاً درباره اصل مسأله با هم درگیر بودند.) با دانستن این مطلب ساده، بسیاری از مشکلات ارتباطی ما اساساً به وجود نمی آیند و یا راحت تر و با هزینه کمتر حل می شوند.


[ جمعه 93/7/25 ] [ 6:49 صبح ] [ غلامرضابالایی راینی ]
اگر دنبال کسی هستید که تمام کاسه کوزه ها را بر سرش بشکنید و اگر از دانستن واقعیت ناراحت نمی شوید، متهم ردیف اول خود شما هستید. متهمان ردیف های دوم و سوم و چهارم و دهم می توانند خود فرزندتان ، دوستانش ، نظام آموزشی و ... باشند.

- فرزند شما تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده و اگر پسر است ، کارت پایان خدمتش را گرفته است. او دنبال کار است و از بین چند جایی که گمان می کند می تواند برای مصاحبه استخدامی مراجعه کند ، گزینه های برتر که کنار می گذارد و از یک شرکت متوسط تقاضای استخدام می کند.

دو سال بعد ، جرأت ابراز عشق به کسی که دوستش دارد نمی کند و با فردی دیگری وصلت می کند.
در شرکت شان ، هرگز برای رسیدن به مناصب بهتر تلاش نمی کند و فکر می کند که همین جایی که هست ،از سرش هم زیادی است.

چند سال بعد ، وقتی عده ای از دوستانش تصمیم می گیرند یک پروژه اقتصادی مشترک را اجرا کنند تا وضع مالی شان بهتر شود ، او ریسک نمی کند و پس انداز بانکی اش را در آن پروژه به کار نمی بندد. فرزندتان بعدها با حسرت به وضعیت مالی دوستانی که روزگاری با هم سوار تاکسی می شدند، می نگرد.

فرزند شما ، اکنون به سنین میانسالی رسیده است و همانند همه سال های زندگی اش ، خود را فردی درجه 2 که از دیگران پایین تر است می پندارد و هزینه این "تصویر ذهنی از خود"ش را همچنان می پردازد و از قرائن و شواهد نیز چنین بر می آید که تا آخر عمر اتفاق خاصی در زندگی اش نخواهد افتاد.

راستی چرا فرزندتان این طوری شد؟ چه کسی مقصر است؟
اگر دنبال کسی هستید که تمام کاسه کوزه ها را بر سرش بشکنید و اگر از دانستن واقعیت ناراحت نمی شوید، متهم ردیف اول خود شما هستید. متهمان ردیف های دوم و سوم و چهارم و دهم می توانند خود فرزندتان ، دوستانش ، نظام آموزشی و ... باشند.

آلبوم دوران مدرسه فرزندتان را باز کنید و به سال ها قبل برگردید. آیا این جملات برای تان آشنا نیست: "نگاه کن ببین بچه های مردم چطور درس می خوانند ... همکلاسی ات علی یا نیلوفر همیشه شاگرد اول است ولی تو ... می بینی دختر خاله ات چقدر خوب غذا می خورد اما تو هنوز لاغر مانده ای ... ای کاش تو هم مثل پسر همسایه مان می توانستی در المپیاد دانش آموزی مقام اول را به دست بیاوری، نمی دانی مادرش چه پزی می داد ..." .

بله! شما از همان دوران کودکی ، فرزندتان را با این و آن مقایسه کردید و همیشه در قصه مقایسه هایتان به فرزندتان نقش بازنده را دادید ، او را در ذهن خودش فردی ضعیف و بی عرضه تصویر کردید و فرزندتان با تصویری که شما برایش ساختید ، زندگی کرد ، با آن تصویر خو گرفت ، بزرگ شد و همان تصویر ذهنی را در زندگی اش عینیت بخشید.

مقایسه کودکان و نوجوانان با همسالان و سرکوفت زدن مبتنی بر این مقایسه ها به حدی منهدم کننده شخصیت و آینده است که آن را می توان عملیات تروریستی والدین علیه فرزندان شان خواند، بی هیچ تعارفی!



[ پنج شنبه 93/7/3 ] [ 9:50 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

تعداد شهدای جنگ تحمیلی را، متفاوت ذکر کرده اند، از 190 هزار تا 230 هزار و البته آمار افواهی یک میلیون شهید نیز وجود دارد که قطعاً مقرون به صحت نیست.

هر چه باشد، شاید برای خواننده این سطرها ، فقط یک عدد است اما برای نفر به نفر آنانی که جان شان را در آن 8 سال از دست داده اند، آنچه اتفاق افتاده ، "از دست دادن تنها فرصت زندگی از ازل تا ابد" بود.
امروز اگر می نویسیم ، می خوانیم ، سقفی بر سر داریم ، عشق داریم ، کودکان مان را به مدرسه می فرستیم ، کار می کنیم ، انتقاد می کنیم ،می گوییم ، می خندیم، می خوریم ، می آشامیم و نفس می کشیم ، تک تک مان مدیون همه آنانی هستیم که در "روزگار بازشناسی مرد از نامرد" ، لباس عافیت از تن کندند و لباس رزم پوشیدند، خیلی های شان بازگشتند ، خیلی هایشان بخشی از وجودشان را در میدان جنگ گذاشتند و به خانه آمدند و خیلی ها هم به شهادت رسیدند.

برای هر صندلی مدیران چند نفر شهید شده اند؟

در کنار این وامداری عمومی نسبت به مردان دفاع مقدس ، آنان که بر صندلی های مهم مدیریتی تکیه زده اند، به طور خاص مدیون شهیدان هستند.
تعداد پست های مهم کشور و استانی را تا 3000 عنوان کرده اند و اگر تعداد شهدا را بر این آن تقسیم کنیم در خواهیم یافت که برای هر صندلی مسؤولان به طور متوسط به تعداد شهدای کربلا ، شهید وجود دارد. به عبارتی برای هر صندلی که مسؤولان ارشد کشوری و استانی بر آن تکیه زده اند، یک کربلا به پا شده است و چه بد مردمانی هستند اگر بر آن کرسی ها تکیه بزنند و یادشان برود که پایه های میزها و صندلی هایشان سرخ رنگ است و برای همان صندلی که رویش نشسته اند ، 72 نفر به خونشان غلتیده اند و اکنون در زیر خاک اند.


[ پنج شنبه 93/7/3 ] [ 5:32 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
عشایر بافت با تولید سالانه هزار تن کرک مرغوب از نژاد راینی سومین جایگاه جهان در زمینه تولید کرک مرغوب را به خود اختصاص داده اند اما بی توجهی به این تولیدات بومی، سود صنعت کرک را به جیب دلالان سرازیر می کند.

به گزارش مهر، استان پهناور کرمان در جای جای خود مملو از استعداد و سرمایه های ملی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته اند، ثروتهای ملی که در جهان حرف اول را می زنند اما متاسفانه برنامه ریزی مناسبی برای استفاده از این پتانسیلهای اقتصادی که هر یک می تواند پایه های اقتصادی استان و کشور را تثبیت و از اقتصاد تک بعدی نفت جدا کند  اما متاسفانه نه تنها این امر روی نداده است بلکه سود این پتانسیلهای اقتصادی به جیب دلالان و واسطه هایی می رود که چشم به دستان پینه بسته کارگران و مردم زجر کشیده دارد.

اینقدر از پتانسیلهای اقتصادی کرمان کم گفته شده و زمینه های سرمایه گذاری در استان پنهان مانده است که شاید کمتر کسی بداند که با کیفیت ترین کرک جهان در شهرستان بافت تولید می شود و اینکه این شهرستان به لحاظ کمی نیز بعد از چین و مغولستان مقام سوم جهان را در اختیار دارد.

در شهرستان بافت که یکی از سرسبزترین مناطق کشور محسوب می شود هشت ایل و 41 طایفه مختلف زندگی می کنند که طبق آخرین آمار بالغ بر پنج هزار و 880 خانوار را شامل می شود که کار عمده این افراد پرورش دام و به خصوص بز راینی است.

نکته قابل توجه اینکه پشم این بزها به دلیل طولانی بودن الیاف و محکم بودن در جهان بی نظیر است و از پر مشتری ترین کرکها در جهان محسوب می شود بطوریکه اکثر کارخانه های مشهور اروپا مشتری این کرک ها هستند.

از سیاه چادرهای عشایر تا کارخانه های اروپایی

طبق آمار در سال هزار تن کرک در بافت تولید می شود که از این میزات بالغ بر 400 تن کرک نژاد راینی محسوب می شود که اغلب از کارخانه جات مشهور اروپایی سر در می آورد اما اینکه چگونه این کرکهای معروف به دست مشتریان ثروتمند اروپایی و کشورهای خارجی می رسد درست نقطه تلخ داستان زندگی عشایری بافت است که با تلاش و زحمت و در اوج خشکسالی و کمبود علوفه هر چند با افت کمی محصول رو برو هستند اما دست از کار نمی کشند.

به دلیل عدم وجود ساز و کار مناسب در کشور برای صادرات محصول و نبود برند مشخصی از مرغوبترین کرک جهان و مهمتر از همه تعطیلی چند ساله کارخانه کرک بافت این محصول پس از آنکه به نرخ اندک از عشایر بافت خریداری می شود به چند برابر قیمت توسط دلالان به کارخانه های خارجی و داخلی فروخته می شود و همین محصول پس از فراوری ارزشی چندین برابر مبلغی می یابد که عشایر و تولید کنندگان آن دریافت کرده اند و این حکایت ادامه دارد.

تولیدکنندگان چشم به راه حمایت مسئولان

هر چند حرکتهایی از جمله برگزاری جشنواره کرک نژاد راینی در بافت برای معرفی این محصول برگزار شد اما این برنامه ها تداوم نیافت و وعده و وعدیها در خصوص بهبود وضعیت صنعت کرک سازی در بافت در حد حرف باقیمانده است و دامداران همچنان چشم انتظار آینده ای هستند که بدون برنامه ریزی مشخص در پیش است.

محمد سلیمی، فعال بخش تولید کرک و کارشناس دامپروری در گفتگو با مهر در خصوص وضعیت صنعت کرک در بافت به خبرنگار مهر می گوید: شهرستان بافت یکی از قطبهای تولید کرک در کشور محسوب می شود و به دلیل کیفیت بالای این محصول می توان گفت که بافت قلب تولید کرک مرغوب در جهان محسوب می شود.

وی ادامه داد: از سوی دیگر به دلیل سالها فعالیت مردم این شهرستان به خصوص عشایر در ارتفاعات بافت این صنعت به صورت یک فرهنگ و بخشی از زندگی مردم این منطقه شده است.

کرک راینی ذخیره مالی کشور در زمان قاجار

سلیمی افزود: بالا بودن میزان تولید کرک در محصول درمقابل زایعات از یک سو، جلا پذیری کرک بافت، مقاوم بودن کرک راینی در مقابل گذر زمان و همچنین عایق بسیار مناسب در مقابل گرما از مهمترین مزایای کرک است.

وی افزود: در گذشته عشایر از این محصول برای بافت سیاه چادر استفاده می کردند اما رفته رفته کرک بافت جایگاه خود را پیدا کرد بطوریکه در دوران قاجار از این مصول به عنوان ذخیره مالی استفاده می شده است و از ارزشمندترین کالاهای داخلی محسوب می شد.

20 میلیون دلار ارز آوری کرک راینی

سلیمی گفت: هم اکنون نیز کرک بافت که از نژاد بز راینی گرفته می شود ارز آوری سالیانه معادل 20 میلیون دلار دارد که تمام تولیدات در قابل فعالیتهای عشایری انجام می شود و هیچ گونه حمایت و یا ساماندهی تولید در این بخش وجود ندارد.

وی اضافه کرد: هم اکنون دو میلیون راس بز راینی در کشور وجود دارد که تولید کرک آنها در جهان بی نظیر است و بخش عمده آنها در شهرستان بافت پرورش داده می شوند اما خشکسالی و کمبود علوفه طی سالهای اخیر به مشکل اصلی و حل نشدنی عشایر تبدیل شده است.

هزینه تولید محصول افزایش یافته و حمایت کاهش

سلیمی افزود: خشکسالی عملا بر میزان دام و همچنین میزان تولید کرک تاثیر منفی گذاشته است و تا کنون راهکاری برای رفع مشکل کمبود آب ارائه نشده است.

محمد سلاجقه دیگر تولید کننده پشم راینی در این خصوص به مهر می گوید: عملا بسیاری از مراتع خشکیده اند و به همین دلیل مجبور به تغذیه دستی دامها هستیم که بخش قابل توجهی از این تغذیه با استفاده از جو انجام می شود.

وی افزود: اقتصاد دامداری در منطقه به حمایت نیاز دارد در صورتیکه عملا با تخریب مراتع پس از خشکسالی های پیاپی این امر صورت نگرفته است و با افزایش قیمت جو و علوفه و از سوی دیگر دلال بازی در بازار کرک راینی سود کار ما عملا به جیب دلالهایی می رود که در طول عمرشان حتی یک بز راینی هم ندیده اند.

سلاجقه با اشاره به افزایش هزینه تولید کرک و پرورش دام افزود: اگر محصول خود را به دلالان نفروشیم در مقابل متقاضی عمده ای در کشور وجود ندارد زیرا در عرصه صنعت نساجی تنها چند کارخانه محدود وجود دارد که قیمت خردید کرک را در دست خود دارند و دلالان نیز هیچ قاعده ای برای خرید محصول ارائه نمی دهند.

وی یکی دیگر از خطراتی که صنعت تولید کرک راینی در بافت را تهدید می کند خرید و فروش کرک ناخالص توسط برخی افراد سود جو دانست و گفت: این افراد با این کار به جایگاه تولید کرک راینی نیز ضربه می زنند.

مهمترین نیاز کرک بافت برند جهانی است

احمد عزیزی، فعال بخش اقتصادی استان کرمان نیز در گفتگو با مهر اظهارداشت: بدون شک کرک راینی یکی از مرغوبترین محصولات تولید کرک در کشور محسوب می شود اما یک نکته د ر این میان مطرح است که چرا در این خصوص تا کنون اطلاع رسانی مطلوب صورت نگرفته است.

این کارشناس کشاورزی افزود: سالانه هزارن تن محصول خالص در بافت تولید می شود و روانه بازار می شود که خالصترین و ناب ترین کرک ایران محسوب می شود اما عملا برخی از استانهای دیگر به دلیل فعالیتهای تبلیغاتی خود را در این زمینه برتر از نشان می دهند.

عزیزی افزود: نبود یک برند مشخص موجب می شود که این کرکها حتی در مواردی به عنوان تولید سایر استانها فروش بروند و در بازارهای جهانی نیز کسی کرک بافت را به خوبی نمی شناسد و از ان به عنوان کرک بز راینی نام برده می شود.
 
این فعال اقتصادی گفت: از سوی دیگر صنایع بالادستی تولید کرک نیز در استان کرمان وجود ندارد و یا اگر هم به صورت معدود در حال فعالیت هستند با فراز و نشیبهای زیادی مواجه هستند بطوریکه سالها پشت سرهم تعطیل می شوند و در مقاطعی نیز فعالیت خود را از سر می گیرند.

عزیزی افزود: عملا تولید کرک در بافت نیز توسط عشایر صورت می گیرد اما سوال اینجاست که تاکنون برای ساماندهی تولید این محصول عملا چه کاری انجام شده است و اگر کسی می خواهد به این سوال جواب دهد باید با عدد و رقم بگوید که چه اقدامی در راستای فعال سازی این صنعت صورت گرفته است.

وی به وضعیت کارخانه کرک بافت اشاره کرد و گفت: چرا باید سود افزوده کرک بافت که با تلاش عشایر بافت تولید می شود در فلان استان و یا کشورهای خارجی به جیب دیگران برود.
 
وی ادامه داد: چرا تا کنون اقدامی در راستای جذب سرمایه گذار در این زمینه صورت نگرفته است در صورتیکه اگر کارخانه ای با پشتوانه قوی و در کنار آن حمایت مسئولان استان فعالیت می کرد و عشایر نیز با قیمت مناسب مکلف می شدند محصول خود را به این کارخانه بفروشند در نهایت موجب اشتغال در منطقه و رونق اقتصادی می شد.
 
عزیزی با اشاره به فعالیت 80 درصد مردم بافت در بخش دامداری گفت: این یک پتانسیل بسیار مطلوب است که باید در راستای افزایش تولید ملی با حمایت از تولید کنندگان برای ترمیم اقتصاد منطقه از آن استفاده کرد.

....................................
گزارش: اسماء محمودی
عکس: حمید صادقی
منبع: مهر


[ سه شنبه 93/7/1 ] [ 5:24 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 49
کل بازدیدها: 274280