سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راین جهانی از زیبایی - هزارمظهراستقامت

زلیخا مغرور قصه اش بود زلیخا به همنشینی نامش با یوسف می نازید .

زلیخا بر بلندای قصه رفت و گفت رونق این قصه همه از من است.

این قصه بوی زلیخا می دهد کجاست زنی که چون من شایسته عشق پیامبری باشد ،

تا بار دیگر قصه ای این چنین زیبا شود؟

قصه دیگر نازیدن زلیخا را تاب نیاورد و گفت:

بس است زلیخا ! بس است .از قصه پایین بیا ، که این قصه اگر زیباست ،

نه به خاطر تو ، که زیبایی همه از یوسف است .

زلیخا گفت: من عاشقم و عشق رنگ و بوی هر قصه ای است .

عمریست که نامم را در حلقه عاشقان برده اند.

قصه گفت : نامت را به خطا برده اند ، که تو عشق نمی دانی.

تو همانی که بر عشق چنگ انداختی . تو آنی که پیرهن عاشقی را به نامردی دریدی.

تو آمدی و قصه ، بوی خیانت گرفت . بوی خدعه و نیرنگ.

از قصه ام بیرون برو تا یوسف بماند و راستی و زلیخا از قصه بیرون رفت .

خدا گفت:

زلیخا برگرد که قصه جهان ، قصه پر زلیخاست و هر روز هزارها پیرهن پاره می شود از پشت .

اما زلیخایی باید، تا یوسف ، زندان را بر او برگزیند.و قصه را و یوسف را ، زیبایی همه این بود.

زلیخا برگرد!

عرفان نظر آهاری(تبیان)

زلیخا


[ دوشنبه 87/10/30 ] [ 9:30 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
دکتر الستی در کتاب " مقدمه ای بر ارتباط شناسی انسانی" می نویسد :

اساسا فرآیندهای تبلیغی دارای 4 اصل ثابت و مشترک هستند که آنها را ا صول طلایی تبلیغ نیز می نامند و هر یک بر حسب ویژگی های فیزیولوژیک ،روانی و رفتاری انسان پدید آمده اند این ویژگی ها عبارتند از:

 1- تکرار

?- ناپیدا بودن

?- ورود از موضوع خودی

?- افزودن به تعداد پیروان ( تفاوت قائل شدن میان تبلیغ و توجیه )

اما موردی که در این بحث برای ما اهمیت زیادی دارد تکرار است .
تکرار :

در مکانیسم بخاطر سپردن پیامها غالبا محتوای پیام در حافظه بلند مدت ( MEMORY LONGTERM ) و مشخصات منبع در حافظه کوتاه مدت ( SHORT TERM MEMORY ) ضبط و ثبت می گردند. به همین سبب است که غالبا جزئیات یک ماجرای نقل شده را بخاطر داریم اما در یاد نداریم که چه کسی آن را برای ما بازگو نموده است به عبارت دیگر نام منبع درحافظه انسان ناپایدارتر است تا محتوای پیام . بر اساس همین ویژگی اصل تکرار در تبلیغ ایجاد شده است که در این عبارت گوبلز خلاصه می شود: " اگر یک منبع پیامی را صد مرتبه تکرار کند پس از مدتی مخاطب می پندارد  که آن پیام را از صد منبع مختلف دریافت نموده است.

در همین راستا یکی از هم میهنان در پیشنهادی جالب و با توجه به مسائل اخیر پیش آمده و گستاخی های امارات توصیه کرد:

بیایید نام خیابان ظفر را به خلیج فارس تغییر دهیم تا امارات مجبور شود برای آدرس سفارتش از این اسم استفاده کند ! در ضمن یک بخشنامه هم به پست بدهیم که هر نامه ای به این آدرس بود اگر اسم خلیج فارس نتوشته نشده بود با ذکر علت به فرستنده ارجاع دهیم.

منبع: وبلاگ جنگ سبز


[ جمعه 87/10/27 ] [ 1:47 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

و این هم سگ هایی در لباس بابانوئل در طول مراسم جمع آوری اعانه در مانیل، فیلیپین

بابانوئل

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

شترمرغ سواری یک بابانوئل در باغ وحشی در ووهان، چین

بابانوئل


[ پنج شنبه 87/10/26 ] [ 7:45 صبح ] [ غلامرضابالایی راینی ]
- نکونام در راه واردات عطر و پوشاک

جواد نکونام . خوش پوشی و خوش تیپی ، هم می تواند برای آدم دردسر

سازشود و هم کارساز، فعلاً که برای جواد بدجوری کارساز و پولساز شده و جواد

در امر واردات عطر و پوشاک فعالیت خوبی دارد.

ضمناً آقا جواد به اتفاق چند تن از دوستانش یک شرکت تولید پوشاک و لوازم

ورزشی تاسیس کرده است.

?- نکیسا رستوران دارد

روح لطیف نیما نکیسا ، او را وارد عرصه هنر کرده و آنطور که شنیده ایم بزودی

 کاست سنگربان سابق تیم ملی روانه بازار موسیقی خواهد شد. البته فعالیت

غیر ورزشی نکیسا فقط به هنر و موسیقی ختم نمی شود .

نیم خان با همکاری پدرش اداره یک رستوران سیک و مدرن را در خیابان فراهانی

 برعهده دارد.

خوش تیپی نیما باعث شده کار و کاسبی اش بگیرد.

3- گل محمدی صاحب یک آرایشگاه مجهز

یحیی گل محمدی ، مدافع اسبق تیم صباباطری از آن دست فوتبالیست هایی

است که همواره دور حاشیه را خط کشیده و بی سر و صدا به زندگی و کار خود

مشغول است . او به همین چند روزه شهرت و قدرت دلخوش نکرده و اداره یک

آرایشگاه مجهز به نام هنر پرشیا را بر عهده دارد. ضمن اینکه آقا یحیی در امور

خیریه نیز پیشقدم است و آنطور که شنیده ایم هزینه یک موسسه خیریه را

تامین می کند.

?- باقری ، بازرگان فرش

کریم باقری ، هافبک صاحب نام تیم پرسپولیس ، که زمانی فوتبالش هم مثل

 فرش شهرش زبانزد عام و خاص بود در کنار شوت زدن و دویدن و پاس دادن در

 زمین چمن در امر صادرات فرش و ارز آوری برای کشور تجربه و تبحر بالایی دارد.

 کریم خان همراه پدر همسرش یکی از تجار معروف فرش ایران و به خصوص تبریز

 در دنیاست!

5- دین محمدی ، کاسب در میلاد نور

چندین سال حضور در استقلال و سابقه حضور دو ساله در فوتبال باشگاهی

آلمان ، گذشته از تجربیات فنی و حرفه ای فراوان برای سیروس خان ، از لحاظ

مادی هم برای هافبک ریز نقش پگاهی ها سودآور بود. سیروس ، سرمایه اش را

 که هم ریالی است و هم ارزی در کار تولید پوشاک به کار انداخته و یک موسسه

 تولید پوشاک را اداره می کند . البته یک باب مغازه در پاساژ میلاد نور و در جوار

هم قطارانی چون میناوند ، پیروانی و دایی نیز از دیگر سرمایه گذاری های جناب

 سیروس خان است که در آن به عرضه پوشاک ورزشی می پردازد


6- تجارت تهران در قبضه دایی

علی دایی ، سر مربی تیم ملی همانطور که در زمین سبز عناوین و رکوردهای

ملی و بین المللی را تصاحب کرده ،در زمینه سودآور اقتصادی سرمایه گذاری

 های کلانی انجام داده است . مشارکت در ساخت یک شهرک توریستی

در اطراف چالوس ، مالکیت چندین فروشگاه و گالری کفش و لباس در مراکز خرید

 یوسف آباد ، منیریه ،میدان محسنی و میلاد نور و همچنین اداره موسسه

 تولیدی پوشاک ورزشی دایی ، مشغله هایی است که بعد از فوتبال ذهن دایی

را به خود مشغول کرده است.

?- پوشاک تولید می کند

علیرضا نیکبخت واحدی ، مهاجم برسبولیس بیشتر از آنکه به فکر آینده اش باشد

 ، به تیپ و مد و ظاهرش می رسدو فرصت چندانی برای پرداختن به امور تجاری

 ندارد . البته گویا به تازگی شم تجاری نیکی هم تقویت شده و شنیدیم وی در

 یک موسسه تولید پوشاک مشارکت و سرمایه گذاری کرده است. البته حالا که

 او به لیگ امارات رفته و عضو تیم الوصل شده ، بیشتر از اینها می تواند به فکر

آینده اش باشد.

?- خداداد مسلط در تجارت جهانی

خداداد عزیزی ، مربی بیام همانطور که در زمین فوتبال تند و تیز است ، در عرصه

 تجارت نیز ید طولایی دارد و به قول معروف زیر و بم کار را می داند . خداداد علاوه

بر مالکیت یک گالری طلافروشی در خیابان کریم خان زند ، صاحب یک شرکت

 تولید قطعات یدکی اتومبیل در سنگاپور نیز هست و در دبی هم سرمایه گذاری

های خوبی انجام داده و فعلاً او تنها رقیب علی دایی است.

9- خطیبی ورزشگاه می سازد!

رسول خطیبی ، مهاجم آذری تیم سپاهان اصفهان آنقدر به فوتبال و توپ و تور

علاقه دارد که حتی سرمایه گذاری هایش هم یکجوری به فوتبال و ورزش ربط

پیدا می کند . مهاجم تبریزی سپاهان ،پروژه ساخت یک مجموعه ورزشی را در

 تبریز آغاز کرده و نظارت بر چگونگی انجام کار این مجموعه و تامین هزینه های آن

 مهمترین مشغله خطیبی بعد از فوتبال است.

10- پژمان در آستانه آپارتمان سازی !

پژمان نوری ، هافبک تیم پیروزی پسر ارشد خانواده ای است که املاک زیادی در

 شمال دارند اما پژمان علاقه ای به کشاورزی و زمین داری ندارد. از قرار معلوم

 پژمان هم نان را در ساخت و ساز می بیند. او قصد دارد در قطعه زمینی که در

اختیارش است ، آپارتمان سازی کند البته در فصل بهار! در این مدتی هم که بیکار

بوده سرش با خواهرزاده اش و مراقبت و پرستاری از او گرم بوده ، مثل اینکه

پژمان خان در رشته پرستاری استعداد بسیار خوبی دارد!

11- کعبی برای خودش ارباب است

حسن کعبی ، هافبک ملی پوش تیم ملی هم سود و پول را در صنعت پر رونق

 خرید و فروش ملک و ساخت و ساز دیده است .

آنطور که خود حسین می گفت او چند باب مغازه و منزل دارد که با اجاره و رهن

 آنها کاسبی کوچکی برای خودش دست و پا کرده است.

12- سر و کار منصوریان با کامپیوتر !

علیرضا منصوریان ، هافبک اسبق استقلال ، دو سال حضور در آلمان و فوتبال

 ماشینی و حساب شده ژرمن ها ، حسابگری علی منصوریان را هم تقویت کرد ،

 به طوری که این بازیکن مارک هایش را در بازار پر رونق کامپیوترسرمایه گذاری

 کرد. اگر خریدار قطعات و لوازم کامپوتر هستید ، حتماً سری به فروشگاه

منصوریان واقع در چهار راه ولی عصر بزنید.

13- جمشیدی گالری عطر و ادکلن دارد

پژمان جمشیدی ، هافبک تیم پاس علاوه بر اینکه بعد از چندین سال تحصیل در

رشته عمران هنوز موفق به اخذ مدرک نشده و دائماً به خاطر پاس کردن احدهای

 درسی دنبال اساتید خود است ، بخشی از وقتش را هم در گالری عطر و

ادکلن فروشی اش که در کرج واقع است ، می گذراند.

14- هاشمی نسب در فکر افتتاح پیتزافروشی

مهدی هاشمی نسب ، مدافع \یام خراسان و بازیکن پر شر و شور سالهای

گذشته استقلال و پرسپولیس حالا به بازیکن بی حاشیه و آرام تبدیل شده و

حسابی به فکر آینده خود است . واردات لوازم آرایشی و بهداشتی آقا مهدی را

راضی نکرده و حالا او قصد دارد یک پیتزافروشی دایر کند ، البته اینکه کجا و با کی

 هنوز معلوم نیست ،

اما احتمالاً یکی از پر رونق ترین پیتزافروشی های تهران از آن گلزن ترین مدافع

 فوتبال ایران خواهد شد.

15- پیتزافروشی برزگر غوغا می کند 

محمد برزگر ، در عرصه کار و فعالیت غیر ورزشی ، بسیار کوشاست . محمدآقا در

 خیابان گیشا یک پیتزا فروشی شیک و پررونق دارد

16 – اکبری شغل نان و آب داری دارد

به نظر می رسد ، شم اقتصادی فوتبالیست ها خیلی بالاست . چون یدا...

 اکبری هم مثل بعضی از همقطارانش ،سرمایه اش را در کار ساخت و ساز

ساختمان که سود کلانی هم دارد ، به کار انداخته است.

خدا کند معماری یدی هم مثل فوتبالش ظریف و خوب باشد.

17- پیروانی سهامدار جورابان

افشین پیروانی ، حتماً تاکنون پیراهن و پوشاک ورزشی با مارک جورابان را

دیده اید !

حتماً هم می دانید بخشی از سهام این شرکت معتبر تولید پوشاک ورزشی

 متعلق به افشین خان است. البته مشارکت در تولیدی جورابان یکی از مشغله

 های پیروانی است و مدافع شیرازی سرخپوشان یک گالری پوشاک و کفش

 ورزشی هم در میدان محسنی دارد.

18- کاویانپور ، نمایشگاه دار اتومبیل

حامد کاویانپور ، هافبک سابق ملی پوش تیم پرسپولیس بعد از بازگشت از

 امارات و حضور مجدد در پرسپولیس ،یک مدرسه فوتبال تاسیس کرد که همه

 امکانات و سهام آن متعلق به خودش است. در کنار آموزش فوتبال به نونهالان

 علاقمند ، آقا حامد ، در کار خرید و فروش اتومبیل هم فعال است و اتفاقاً اتومبیل

 های لوکس و گرانقیمتی هم در دست و بالش دارد.

19- استیلی با پیروانی شریک است

حمید استیلی ، مربی سابق تیم پرسپولیس نیز مثل همبازی سابقش ( افشین پیروانی ) در بخشی از سهام

 شرکت تولیدی جورابان شریک است اما اینکه چند درصد از سهام شرکت تولیدی

جورابان شریک است اما اینکه چند درصد از سهام متعلق به حمیدخان است ما

بی اطلاعیم . ضمن اینکه حمیدخان در امر تجارت وادرات کالا هم کم و بیش

فعالیت دار

منبع : تبیان


[ سه شنبه 87/10/24 ] [ 3:59 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

بهترین زمان برای شکل گیری ارزش ها در نهاد هر انسانی زمان کودکی است . پدر ومادر در قدم اول با عمل خود و در قدم بعدی با صحبت کردن با کودک ، تشویق، ارائه ی الگو و هزاران راه دیگر می توانند ارزش های دینی را بسیار شیرین به کودکشان آموزش دهند

 


[ سه شنبه 87/10/17 ] [ 8:6 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

برای رسیدن به قله های سعادت باید :
امام حسن (ع) را شناخت   -حسینی فکر کرد -حسینی زندگی نمود-فرهنگ حسینی را گسترش داد وبه امام حسن (ع) عشق ورزید . 


[ دوشنبه 87/10/16 ] [ 12:4 صبح ] [ غلامرضابالایی راینی ]

چندی است که در جزیرة العرب، آفتاب اسلام از پس ابرهای تیره و ظلمتزای

شرک و الحاد تابیدن گرفته است؛اما هنوز تکه ابرهایی سنگین به رنگ جهالت

مانع تابش این خورشید همیشه فروزان است.

نجران؛ این تنها منطقه مسیحی نشین حجاز، اکنون مدتی است که به آیین

 مسیحیت گرویده است.اما محمد(ص) که ماموراست ندای حقانیت اسلام را به

گوش همگان برساند؛ این گمراهی آشکار را بر نمی تابد.از این رو نامه ای برای

اسقف مسیحیان می نگارد و آن را به همراه پیکی به سوی نجران روانه

می سازد تا عیسویان نجران را به آیین اسلام فرا خواند.

مباهله، زنده ترین سند نبوت، روشنترین گواه حقانیت تشیع وسنت همیشه

جاری اسلام است؛ آنجا که شمشیربرهان برنده نیست وحتی نمی توان با جدال

 احسن خصم را خلع سلاح کرد، باید به سلاح "مباهله" تجهیز شد تا به مدد آن

از باطل و آب از سراب باز شناخته شود.

ساعتی بعد نماینده ای از مدینه، نامه سربه مهر رسول خدا(ص) را به

ابوحارثه"، اسقف بزرگ نجران ومخاطب نامه پیامبر(ص)، تسلیم می کند،

ابوحارثه مهر از سر نامه برگرفته و به دقت می خواند و برای لحظاتی به فکر فرو

 می رود.

آنگاه فرمان می دهد تا "شرحبیل" را که به درایت و کاردانی شهره شهر است،

به همراه تنی چند از بزرگان دیگر فرا خوانند تا در این باره چاره ای بیندیشند.

حاصل این نشست که ساعتی چند به طول انجامید این است که هیأتی

متشکل از 60 تن، برای تحقیق بیشتر به مدینه رفته خود حقیقت امر را مستقیما

 جویا شوند.

خورشید هنوز به نیمه آسمان نرسیده بود که نجرانیان با لباسهایی مشکی بر

تن، صلیبهایی آویخته بر گردن، کلاههای جواهر نشان نهاده بر سر، زنارهایی

طلاکوب بسته بر کمر از دروازه شهر مدینه داخل شدند.

سرپرست کاروان نشانی خانه پیامبر را جویا شد؛ به او گفتند اوهم اکنون در

مسجد است.

هنوز به مسجد در نیامده بودند، که سرها تمام به سوی آنها چرخید و نگاهها به

 این کاروان ختم شد.

پیامبراما با کمترین اعتنایی ازکنار ایشان گذشت.

تا به حال کسی سراغ نداشت که پیامبر رحمت و مودّت از کسی چنین روی

بگرداند.

عاقبت مثل همیشه این علی بود که راز این معما را گشود.

- ای مسیحیان تا زمانی که تجملات و تشریفات خود را فرو نگذارید به حضور حضرتش بار نخواهید

 یافت بروید لباسهایتان را برکنید، طلاجات خود را فرو نهید و با ظاهری ساده و بی آلایش برگردید.

این برخورد پیامبر(ص)اگرچه ظاهری شکننده و قهر آلود داشت اما همین تلنگر

کوچک کافی بود تا مسیحیان نجران را به یاد ساده زیستی عیسای مسیح علیه

 السلام اندازد هر چند از غفلت خود شرمسار شوند.

باری، کاروان نجران برای بار دوم و باظاهری پیراسته از پیرایه ها به حضور پیامبر

اکرم(ص) شرفیاب شدند.

این بار پیامبر(ص) به گرمی به استقبالشان شتافت و به انواع مکرمتها آنها را

نواخت.

"ابوحارثه" به عنوان سرپرست هیأت همراه به آرامی سخن آغاز کرد:

- نامه حضرتعالی را خواندیم و مشتاقانه آمده ایم تا با شما به گفتگو بنشینیم.

- آری آن نامه را من برای شما و سران حکومتهای دیگر نیز فرستاده ام و از همه جز یک چیز نخواسته

 ام اینکه: دست از شرک و الحاد بردارید، به فرمان خدای متعال گردن نهید و به آیین مهر و یکتاپرستی

اسلام درآیید.

- اگر منظورتان از گرویدن به آیین اسلام، تنها ایمان به خداست باید اقرار کنیم که ما پیش از اینها نیز به

 خدا ایمان داشته ایم.

آنچه دیده می شد تصورش باورنکردنی بود؛ پیشتر و جلوتر از همه، پیامبر خدا، با

 یک دست حسین را درآغوش داشت و دست دیگرش در دست حسن بود، دخت

یگانه اش در پشت سر و دامادش علی(علیهم السلام) عقبتر از همه.

- اگر شما براستی به خدا ایمان دارید پس چرا مسیح را خدای خود می انگارید و چرا از خوردن گوشت

 خوک امساک نمی کنید.

- ما بر این پرستش حجت بسیار داریم؛ مسیح مردگان را حیات، کوران را شفا، و پیسان را دوا بخشید.

- آنچه از معجزات مسیح علیه السلام برشمردید درست است اما همه اینها را خدای یکتا به او ارزانی

داشته است پس شایسته است که خدای مسیح را بپرستید نه خود او را.

اسقف با شنیدن این پاسخ لحظه ای سکوت کرد.

کسی دیگر از میان جمع مسیحیان که گویا شرحبیل دانشمند بود، سکوت

اسقف اعظم را شکست:

- مسیح فرزند خداست چرا که مریم، مادرش، بی آنکه با کسی نکاح کند، وی را به دنیا آورد.

اما این بار پیک حق از سوی خدا این پاسخ را در گوش پیامبر (ص) زمزمه کرد که:

مَثَل عیسی نزد خداوند همچون آدم است؛ که او را (بی آنکه پدر و مادری داشته

 باشد) از خاک آفرید..

ناگهان سکوتی سرد و سنگین فضا را پر کرد، همه، چشم به دهان اسقف اعظم

 دوخته اند و او چشم به دهان شرحبیل و شرحبیل ساکت و خاموش و سر به زیر

 افکنده.

سرانجام برای فرار از این سکوت رسواکننده بهانه آوردند که این سخنان ما را

اقناع نمی سازد پس بهتر است قراری برای "مباهله" و راستی آزمایی بگذاریم و

با تضرع و زاری از خدای خود بخواهیم تا دعوی راستگویان را اجابت کند و کذب

دروغگویان را بر آفتاب افکند.

آنها که گمان می برددند پیامبر(ص) از این پیشنهاد سر باز خواهد زد شگفتیشان

 دو چندان شد وقتی شنیدند:

ای مسیحیان! بیایید تا پسران، زنان و نفوس خویش را فراخوانیم؛ آنگاه مباهله

کنیم و لعن الهی را برای دروغگویان خواستار شویم.

قرار بر این گذاشتند تا صبح فردای آن روز پس از طلوع آفتاب در صحرایی بیرون از

(ضلع شرقی مدینه) همدیگر را ببینند.

خبر به سرعت در شهر پیچید و مردم ساعتها پیش از شروع مراسم "مباهله" در

وعدگاه حاضر بودند.

نمایندگان نجران با خود می گفتند: "اگر امروز محمد(ص) با سران و سربازان

خویش به میدان مباهله آمد، گواه عدم حقانیت وی و چنانچه با کسان و نزدیکان

خویش حضور یافت نشان آن است که وی در ادعای خود صادق و بی پرواست.

چشمها به دروازه شهر دوخته شده بود؛ در دوردست سایه مبهم عده ای اندک

می شد که بهت و حیرت حاضران را افزونتر می کرد.

سرانجام برای فرار از این سکوت رسواکننده بهانه آوردند که این سخنان ما را

اقناع نمی سازد پس بهتر است قراری برای "مباهله" و راستی آزمایی بگذاریم و

با تضرع و زاری از خدای خود بخواهیم تا دعوی راستگویان را اجابت کند و کذب

دروغگویان را بر آفتاب افکند.

تصور آنچه دیده می شد باورکردنی نبود؛ پیشتر و جلوتر از همه، پیامبر خدا، با

یک دست حسین را درآغوش داشت و دست دیگرش در دست حسن بود، دخت

 یگانه اش در پشت سر و دامادش علی(علیهم السلام) عقبتر از همه.

ناگهان همهمه و ولوله ای در میان صحرا پیچید؛ یکی می گفت: پیامبر را ببینید

عزیزترین کسانش را باخود آورده است.

دیگری می گفت: حتما به راه خود ایمان دارد که چنین بی مهابا کسان خویش را

با خود همراه ساخته است.

بزرگ مسیحیان گفت: وای بر ما! اگر او دست به دعا بردارد هر آینه صحرا را به

قهر آتش الهی خواهد سوزاند.

آن دیگری گفت: پس چاره چیست؟

پاسخ شنید: با وی مصالحه می کنیم و از او می خواهیم تا به گرفتن جزیه از ما

راضی باشد وچنین کردند.

آری! مباهله، این دومین معجزه ماندگار پیامبر اسلام همچنان بر بستر تاریخ،

منکران و معاندان روزگار را به همآوردی فرا می خواند، مباهله، زنده ترین سند

نبوت، روشنترین گواه امامت و سنت همیشه جاری اسلام است؛ آنجا که

شمشیربرهان برنده نیست وحتی نمی توان با جدال احسن خصم را خلع سلاح

کرد، باید به سلاح "مباهله" تجهیز شد تا به مدد آن حق از باطل و آب از سراب باز

 شناخته شود.

سایت تبیان          ابوالقاسم شکوری


[ جمعه 87/10/13 ] [ 11:14 صبح ] [ غلامرضابالایی راینی ]

 

یک پرنده گرفتار در دام مار در سواحل کورس، دریای مدیترانه

یک پرنده گرفتار در دام مار در سواحل کورس، دریای مدیترانه


[ سه شنبه 87/10/10 ] [ 11:49 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

ازدواج مجدد مرد بدون رضایت همسر اول حرام و خلاف عدالت است

ازدواج مجدد مرد بدون رضایت همسر اول به نظر اینجانب حرام و گناه است و از نظر شرعی جرم است،

و اگر زن اول بعد از عقد زن دوم رضایت ندهد، این عقد اثر حقوقی ندارد.

حضرت آیت الله العظمی صانعی در گفتگو با رادیو«دویچلاند فونک» آلمان ضمن بیان مطلب فوق اظهار داشتند

«ازدواج دوم مرد بدون رضایت زن اول خلاف زندگی با خوبی و معروف و هم چنین خلاف عدالتی است که

در قرآن به صورت شرط برای ازدواج دوم آمده است

معظم له با بیان اینکه من با تعدد زوجات مخالف نیستم بلکه با آزار و اذیت زن مخالفم فرمودند:

«اگرچه مسئله تعدد زوجات در برخی زمانها و در برخی قبائل، متعارف و مرسوم و مورد پذیرش زنان بوده است،

اما امروز چون این مسئله موجب آزردگی خاطر زنان است انجام آن نیازمند اذن زن اول است و در حقیقت زن دوم گرفتن،

در اختیار زن اول است و این عین عدالت است

آیت الله صانعی با بیان اینکه این گونه مسائل نیازی به وضع قانون ندارد بلکه باید بدون قانون و در کانون خانواده با رضایت زن اول

حل و فصل شود افزودند:

ایشان در بخش دیگری از سخنانشان اظهار داشتند: «مرد و زن برای هم وسیله آسایش و آرامش یکدیگرند و حقوقی که مرد بر

زن دارد در مقابل حقوقی است که زن بر مرد دارد، چرا که اساساً حقوق باید مقابل هم باشند و اگر یکی بر دیگری حق داشته باشد

و دیگری از این مسئله محروم باشد این خلاف عدالت است

آیت الله صانعی همچنین با اشاره به تفاوت حقوقی ارث، که حسب نص قرآن میان زن و مرد وجود دارد، فرمودند:

«در حقوق تفاوت هست اما خلاف عدالت نیست و ما در مباحث علمی ثابت کرده ایم که این تفاوت، خلاف عدالت نبوده و نیست.

و در اسلام زن و مرد در تمام حقوق اجتماعی و سیاسی با هم برابرند، به گونه ای که حتی زنها می توانند

عالی ترین مقامات سیاسی را نیز عهده دار شوند

این فقیه نواندیش در ادامه و در پاسخ به این سوال که علی رغم مدعای برابری حقوق زن و مرد در اسلام چرا پست ها و

سمتهای آسمانی مانند پیامبری و امامت به زنها داده نشده است فرمودند: «تاریخ را نمی توان در مقابل متن قانون قرار داد.

قانون با بیان کلی، برابری حقوق را ثابت کرده است و اگر ایرادی هست مربوط به فرهنگ جوامع است نه به قانون

ایشان افزودند: «چگونه می توان در جامعه ای که دختران را زنده به گور می کردند توقع داشت پیامبر بیاید و

زنی را به عنوان رهبر یک جامعه منصوب نماید؟ جامعه آن روز پذیرش این مطلب را نداشت همانطور که امروز

هم برخی افراد جامعه با همه آگاهی ها و پیشرفت ها توان پذیرش و تحمل برخی دیدگاهها را ندارد


[ یکشنبه 87/10/1 ] [ 10:38 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 24
بازدید دیروز: 96
کل بازدیدها: 274253