سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راین جهانی از زیبایی - هزارمظهراستقامت
به طور متوسط 30 درصد مردان و 50 درصد زنان سعی می کنند در جلسه اول دیدار کمی دیر به قرار برسند تا به طرف مقابل نشان دهند خیلی هم اشتیاق ندارند اما باید بدانید دیر کردن سر قرار...
همیشه اولین برخورد با یک خواستگار تعیین کننده تریــن تصویر را در ذهن می نشاند. اولین برخورد است که نوع شخصیت طرف مقابل را نشان می دهد و حتی می تواند تعیین کند که رابطه ای ادامه پیدا کند یا نه. فرض کنید که آقایی از شما به عنوان یک خانم جوان خواستگاری کرده و قرار است با یکدیگر برای یک جلسه صحبت کنید، احتمالا برای این جلسه اضطراب زیادی خواهید داشت و حتی شاید گیج شوید که چه بگویید و چه نگویید؛ به شما نمی گوییم آرامش خود را حفظ کنید چون این جلسه اصلا مهم نیست. نمی خواهیم گول تان بزنیم، ترجیح می دهیم به شما بگوییم که چطور رفتار کنید و چه اشتباهاتی را مرتکب نشوید، به هر صورت این دیداری است که نمی توان آن را جدی نگرفت، زیرا ممکن است در زندگی شما نقشی تعیین کننده داشته باشد.


در اولین قرار ملاقات دو نفره از گذشته تان صحبت نکنید

شما قرار است آینده را با خواستگارتان بسازید و به همین دلیل باید بیشتر درباره برنامه های آتی خود صحبت کنید؛ اینکه چه اشتباهاتی کرده اید، چه خواستگارانی داشته اید، چه بر سر زندگی تان آمده و... نباید در جلسه اول گفته شود زیرا جلسه اول آشنایی، وقت تاریخچه گفتن نیست. در جلسات بعدی می توانید کمی به گذشته بروید و هم از گذشته خودتان حرف بزنید و هم از گذشته او باخبر شوید ولی فعلا باید بفهمید چقدر با برنامه های آینده تان به هم می خورید.

در اولین قرار ملاقات دو نفره دیر نکنید



به طور متوسط 30 درصد مردان و 50 درصد زنان سعی می کنند در جلسه اول دیدار کمی دیر به قرار برسند تا به طرف مقابل نشان دهند خیلی هم اشتیاق ندارند اما باید بدانید دیر کردن سر قرار، اولین اشتباهی است که می توانید مرتکب شوید؛ بسیاری از خانم ها گمان می کنند که دیر کردن برای جلسه اول یک رسم رایج خانم هاست اما باید بدانید که درحقیقت اینگونه نیست؛ وقتی سر قرار دیر می رسید، اولین پیامی که به خواستگارتان منتقل می کنید این است که چندان برایتان ارزش ندارد تا بخواهید سر وقت به قرار برسید.


در اولین قرار ملاقات دو نفره تنها نباید گوینده باشید



زندگی زناشویی وقتی می تواند موفق باشد که دو طرف بتوانند به راحتی با هم حرف بزنند و حرف یکدیگر را بفهمند. وقتی در جلسه اول فقط بخواهید خودتان حرف بزنید این فکر را در طرف مقابل به وجود می آورید که شنونده خوبی نیستید؛ در همان جلسه اول اجازه بدهید طرفتان هم فرصت حرف زدن داشته باشد. باید بدانید که لازم نیست همه اطلاعات مربوط به زندگی، شغل، تحصیلات و خانواده تان را پشت سر هم و یک نفس بیان کنید؛ کمی صبور باشید؛ اگر از یکدیگر خوشتان بیاید در جلسات بعدی فرصت این حرف ها پیش می آید.

در اولین قرار ملاقات دو نفره پول را فراموش کنید


درست است که مسائل مالی نقش مهمی در زندگی زناشویی دارد ولی به طور حتم در درجه اول اولویت نیست. چیزهای با اهمیت تری وجود دارد که آنها را هنگام انتخاب همسر در اولویت قرار دهید؛ به همین دلیل در جلسه اول دیدار با خواستگارتان هم خیلی سراغ مادیات نروید، لازم نیست در همان جلسه اول شروع به خط و نشان کشیدن و بیان انتظارات مالی تان کنید. چون او را به این نتیجه می رسانید که خیلی فرد مادی ای هستید و اولویت اول زندگی تان پول است؛ نگذارید او حس کند در حال چشم وهم چشمی هستید. درباره مسائل مالی می توانید با کمک بزرگ ترها به توافق برسید.

در اولین قرار ملاقات دو نفره زیاد صمیمی نشوید


در جلسه اول آشنایی دو طرف فقط یکدیگر را ارزیابی می کنند تا ببینند آیا به هم می آیند که بخواهند رابطه را ادامه دهند یا نه؛ به همین دلیل توصیه می کنیم حتما حریم تان را حفظ کنید و حتی اگر در همان نگاه اول او را پسندیدید و احساس کردید همسر موفقی برای شما خواهد شد، ذوق زده رفتار نکنید. بگذارید رابطه تان روند طبیعی خود را طی کند و کم کم جلو برود تا رسمیت پیدا کند. در نزدیک کردن رابطه عجله نکنید.

در اولین قرار ملاقات دو نفره خود را بی خیال نشان ندهید

بعضی ها هستند که گمان می کنند باید در جلسه اول خود را بی خیال جلوه دهند تا عزت نفس شان را حفظ کنند. همه آدم ها به طریقی از رد شدن می ترسند. وقتی تظاهر می کنید اصلا درگیر نیستید، باعث می شود احساس امنیت کنید اما ممکن است از نظر طرف مقابل کناره گیر و بی خیال باشید و همین او را دلسرد کند. اشکالی ندارد که بهترین شکل و شخصیت خودتان را به طرف مقابل نشان دهید و کمی محتاط باشید اما باید جرات داشته و خود واقعی تان را به طرف مقابل نشان دهید.

persianpersia

[ شنبه 94/7/18 ] [ 9:44 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

روزی که فاصله غنی و فقیر کم شود روز عید است/ گفتاری از آیت الله جوادی آملی

عید قربان نشانه آن است که نشاط انسان در عبادت است و در فرهنگ دینی وقتی انسان از عبادت فارغ شد آن روز، روز عید است. گذشته از عید جمعه که هر هفته است و عید ولایت که عید غدیر است، این دو عید رسمی یعنی عید فطر و عید قربان بعد از فراغ از عبادت است؛ وقتی انسان یک ماه در ماه مبارک رمضان وظیفه‌اش را انجام داد به شکرانه آن نعمت، عیدی برای او مقرّر شده است به نام عید فطر چه اینکه در جریان حج هم وقتی به شکرانه اینکه به عمل حج موفق شده است برای او عیدی است به نام عید قربان.

عید قربان بعد از فراغ از اعمال حج است و عید فطر بعد از فراغ از اعمال ماه مبارک رمضان و این عید برای آن است که بنده به طرف خدای سبحان عود و رجوعی کرد و صِله‌ای دریافت می‌کند از این جهت عید است.

همانطور که عید فطر به نام عید صوم نامگذاری نشده است، عید قربان نیز به نام عید طواف, عید زیارت, عید رمی و عقد وقوف نامگذاری نشده است، بلکه آن را «عید قربان» می گویند چرا که در آنجا خدمتی به مردم مطرح است، ذبحی هست, نَحری هست, اطعامی هست، آنجایی که رابطه انسان‌ها با یکدیگر مستحکم است ، عید نام می‌گیرد.

در روز عید قربان، سخن از قربانی کردن و اِطعام فقیر مطرح است. امروز وقتی رابطه مردم با یکدیگر فاصله غنی و فقیر کم می‌شود در حقیقت روز عید است.

سکوت عید/ نوشتاری از امام موسی صدر

می‌‏گویند عید شده است. پس مقدم آن را گرامی بداریم و از آن سخن بگوییم و دربار? جایگاه و مفاهیم آن بنویسیم و ابعاد و اهداف آن را به مردم یادآور شویم.

شگفتا! عید کی ساکت بوده است تا به کسی نیاز داشته باشد که از طرف آن سخن بگوید؟ عیدی که با صدای زنگش گوش جهانیان را پر و دل انسان‏ های غمگین را آکنده از سرور می‌‏کند؛ عامل تحرک ‏بخش بزرگی که کاروان انسانیت را به سرمنزل برادری، محبت و فداکاری سوق می‌‏دهد؛ این نشان? الهی بر زخم دردمندان مرهم می‌‏گذارد، با خستگان و درماندگان همدردی می‌‏کند و دل انسان ‏های درگیر با هم را به هم نزدیک می‌کند.

این پنددهند? سرشار از زندگی، به کسانی که در خودپرستی خویش غرق شده و در درون خود فرو رفته‏ اند، هزاران هزار پند و اندرز می‌‏دهد. آیا چنین عیدی به کسی نیاز دارد تا دربار? او بنویسد و به کسانی که برای او جشن گرفته‏ اند یادآوری کند که به او گوش فرا دهند و با او به تعامل بپردازند؟

آری... عید آمده است و باید آمدن او و آداب و مسائل آن را به مردم یادآوری کرد و ابعاد و مفاهیم آن را برای مردم روشن ساخت.

عید ساکت است پس دربار? آن سخن بگوییم!... عید به خاطر مردم در عزا و ماتم است و مردم به خاطر او شادمان و خوشحال‌اند. آنان از آمدن عید خوشحال‌اند و خانه‏‌ها و خیابان‏‏‌ها را آذین می‌‏بندند و شادباش می‌‏گویند؛ ولی... ولی عید برای آنان‏ اندوهگین است و در تنهایی و در رنج و درد به سر می‌‏برد و جوهر و روح خود را از دست داده است.

پیام عید قربان با روش کسانی که آن را جشن می‌‏گیرند و گرامی می‌‏دارند، متفاوت است. عید به آنان می‌‏گوید: کسی که می‌‏گیرد ولی نمی‌‏بخشد، مرده است و امتی که در ساخت بنای انسانیت نقش نداشته باشد و فقط با تکیه بر بخشش و عطای دیگران زندگی می‌‏کند، از زمر? امت‌ها بیرون است و سرنوشت آن بدون دخالت اراده‏ اش رقم می‌‏خورد.

شادی عید برای کسانی است که از بند خودخواهی‌‌ رها شده و توانسته باشند دوست بدارند، ببخشند و فداکاری کنند. کسی که خواهان موفقیت است باید از نفس و خواسته ‏های نفسانی به سوی خداوند و خدمت به خلق خداوند مهاجرت کند. معراج و برتری و پیشرفت مختص کسانی است که احساسی بزرگ داشته باشند و درد و رنج امت خود را درک کنند و با آنان مانند یک پیکر باشند که اگر عضوی از آن به درد آید دیگر اعضا نیز به خاطر او به بی‏ خوابی و درد و تب مبتلا می‌‏شوند.

عزت و سربلندی برای کسانی نیست که فقط به خود می‌‏اندیشند و برای خود زندگی می‌‏کنند، بلکه برای کسانی است که آسایش و منافع و حتی جان خویش را در راه امت و پاسداری از کشور و شرافت میهن، اندک و بی‏ ارزش می‌‏شمارند. هم? این‌ها پیام عید قربان است. عید نمی‌‏پذیرد که کسی با وجود اندوه دیگران رقص و پایکوبی کند. پذیرفتنی نیست که اندوه‏‌ها را با زینت‌کردن، و فجایع ملی و مصیبت‏ های رنج‏دیدگان را با مظاهر فریب‌کارانه و آیین‌های سنتی بپوشانیم. عید قربان، تسلیم‌شدن و تباهی و بی‏ مسئولیتی را رد می‌‏کند.

عید قربان عزادار است؛ عزادار خود و دیگر اعیاد و هم? اعیاد نیز عزادار عبادت‌ها، عزادار ایمان و عزادار سخن [حق]‌اند...!

سخن بر روی لبان ما مرده است؛ سخنی که بخشی از وجود انسان و پیوند میان انسان‏‌ها با یکدیگر و میان گذشته و حال و آینده است؛ سخنی که تنها راه تفاهم و همدلی مردم و تبدیل فرد به امت است.

این سخن نابود شده است. مرده است و در پی آن، پیوند و اعتماد و پایبندی نیز مرده است و هر فردی، غریب و تنها، در ماتم سخن به سر می‌‏برد.

از این روست که عید ساکت است و هر آنچه ما می‌‏گوییم یا می‌‏نویسیم، مرثیه ‏خوانی و نوحه‏ سرایی است. پس ساکت شویم و به ندای عید گوش بسپاریم و به حرکت برخیزیم، شاید از این راه بتوانیم روح و زندگی را به سخن و عید و هم? عوامل تحرک‏ بخش زندگی و الگوهای جوامع بازگردانیم. «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اتَّقوُا اللهَ وَ قُولُوا قَولاً سَدیداً. یُصْلحْ لَکُمْ اَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُم.»

اسماعیل تو کیست؟/ نوشته ای از دکتر علی شریعتی

این را تو خود می دانی، تو خود آن را، او را - هر چه هست و هر که هست - باید به منا آوری و برای قربانی، انتخاب کنی، من فقط می توانم نشانی هایش را به تو بدهم:

آنچه تو را، در راه ایمان ضعیف می کند، آنچه تو را در "رفتن"، به "ماندن" می خواند، آنچه تو را، در راه "مسئولیت" به تردید می افکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگی اش نمی گذارد تا " پیام" را بشنوی، تا حقیقت را اعتراف کنی، آنچه تو را به "فرار" می خواند. آنچه تو را به توجیه و تاویل های مصلحت جویانه می کشاند، و عشق به او، کور و کرت می کند؛ ابراهیمی و "ضعف اسماعیلی" ات، تو را بازیچه ابلیس می سازد.

در قله بلند شرفی و سراپا فخر و فضیلت، در زندگی ات تنها یک چیز هست که برای بدست آوردنش، از بلندی فرود می آیی، برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیم وارت را از دست می دهی، او اسماعیل توست، اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد، یا یک شیء، یا یک حالت، یک وضع، و حتی، یک " نقطه ضعف"!

... و اکنون، ابراهیمی، و اسماعیلت را به قربانگاه آورده‌ای. اسماعیل توکیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ شغلت؟ پولت؟ خانه‌ات؟ باغت؟ اتومبیلت؟ خانواده‌ات؟ علمت؟ درجه‌ات؟ هنرت؟ روحانیتت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانیت؟ زیبایی‌ات؟ و .... من چه می‌دانم؟ این را باید خود بدانی و خدایت. من فقط می‌توانم نشانی هایش را به تو بدهم، آنچه تو را در راه ایمان ضعیف می‌کند، آنچه تو را در راه مسئولیت به تردید می افکند، آنچه دلبستگی‌اش نمی‌گذارد تا پیام حق را بشنوی و حقیقت را اعتراف کنی، آنچه تو را به توجیه و تاویل‌های مصلحت‌جویانه و ... به فرار می‌کشاند و عشق به او کور و کرت می‌کند و بالاخره آنچه برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیم وارت را از دست می دهی، او اسماعیل تو است! اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد یا یک شیئی، یا حالت، یا یک وضع، و یا حتی یک نقطه ضعف! تو خود آن را هر که هست و هر چه هست باید به منی آوری و برای قربانی انتخاب کنی. چه: ذبح گوسفند به جای اسماعیل قربانی است، و ذبح گوسفند به جای گوسفند قصابی!!!


[ پنج شنبه 94/7/2 ] [ 5:45 صبح ] [ غلامرضابالایی راینی ]
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 49
کل بازدیدها: 274282