سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راین جهانی از زیبایی - هزارمظهراستقامت

ادامه نگه داشتن فیل های سفید، نه تنها هزینه های قبلی را جبران نمی کند، بلکه هزینه های جدیدی نیز به ما تحمیل می کند: شرکتی که اول مطلب بدان اشاره کردیم ناچار است از منابع دیگرش بکاهد و صرف فیل سفیدش کند و آن زوج ناموفق، باید همچنان تنش ها و دعواهای جدیدی را تحمل کنند.

سواد زندگی؛ توسعه توانمندی های فردی/ جعفر محمدی - این دو مثال را ببینید:

1 - شرکت "الف" از سه سال پیش پروژه ای را دنبال می کند که هیچ دورنمایی برای موفقیت آن وجود ندارد. با این حال اعضای هیأت مدیره با این استدلال که تا کنون یک میلیارد تومان برای آن هزینه شده و حیف است که پروژه متوقف شود، همواره ادامه آن را تصویب می کنند.

2 - آقای "الف" چهار سال است که با خانم "ب" زندگی مشترک دارد. زندگی آنها پر از تنش است و هر سال بدتر از سال قبل.
آقا و خانم چند بار با یکدیگر درباره جدایی و رهایی از این وضعیت نامناسب صحبت کرده اند ولی هر بار توافق کرده اند به زندگی مشترک ادامه دهند، تنها به یک دلیل: این همه سال زندگی را نادیده بگیریم؟

آن شرکت و این زوج، درگیر پدیده ای هستند به نام "فیل سفید" که قصه اش بر می گردد به روزگاران قدیم در سرزمین تایلند.
در آن سرزمین، فیل های سفید که کمیاب هم بوده اند، نماد تقدس محسوب می شدند و البته چون تغذیه خاصی داشتند، نگهداری شان گران تمام می شد.

فیل های سفید زندگی تان را می شناسید؟!

 

یک بار پادشاه تایلند که از یکی از درباریان رنچیده بود، فیل سفیدی به او هدیه داد. آن فرد از این که چنین هدیه ارزشمندی را از شخص پادشاه گرفته است، بسیار خوشحال و مفتخر بود ولی نمی دانست پادشاه او را وارد چه دردسری کرده است؟

 

القصه، آن درباری هر چه در می آورد خرج فیل سفید می کرد و هر گاه به فکرش می رسید که از خیر داشتن فیل بگذرد، یادش می آمد که اولاً این هدیه پادشاه است و ثانیاً حالا که کلی برایش خرج کرده، حیف است آن را نگه ندارد. بدین ترتیب، او روز به روز فقیرتر و فرتوت تر می شد.


ممکن است هر کدام از ما در زندگی فیل های سفیدی داشته باشیم که باید از شرشان خلاص شویم ولی چون قبلاً برایش هزینه کرده ایم فکر می کنیم باید بازی را ادامه دهیم. 

هزینه هایی که باعث می شود فیل های سفید را همچنان به عنوان وبال گردن مان حفظ کنیم می تواند مادی باشد (مثلاً برای راه اندازی یک اپلیکیشن ناموفق، فلان مقدار هزینه کرده ایم و به امید این که روزی به بازدهی برسد، همچنان آن را سرپا نگه می داریم) یا معنوی (مثل دانشجویی که از ترم دو به بعد متوجه شده که از رشته تحصیلی اش متنفر است ولی می گوید یک سال از عمرم را برای این رشته صرف کرده ام و نباید تغییرش دهم.)

ادامه نگه داشتن فیل های سفید، نه تنها هزینه های قبلی را جبران نمی کند، بلکه هزینه های جدیدی نیز به ما تحمیل می کند: شرکتی که اول مطلب بدان اشاره کردیم ناچار است از منابع دیگرش بکاهد و صرف فیل سفیدش کند و آن زوج ناموفق، باید همچنان تنش ها و دعواهای جدیدی را تحمل کنند.

فیل های سفید می توانند افکار و باورهایی باشند که در طول زمان به دست شان آورده و عمری با آنها زندگی کرده ایم، یا روابطی ناسالم باشند که سال هایی را وقف شان کرده ایم، رشته تحصیلی یا شغلی باشد که دوست اش نداریم یا یک شیء بدون استفاده که از این خانه به آن خانه در اسباب کشی منتقل می کنیم یا یک پروژه اقتصادی که چاه ویلی شده است که بی هیچ خروجی خاصی مدام منابع مالی مان را می بلعد. 

کلمه کلیدی درباره فیل های سفید "حیف" است و فکر کانونی، "امید واهی" به آینده فیل. 
باید "حیف" و "امید واهی" را از اطراف فیل های سفید زندگی مان دور کنیم و با باز کردن این دو بند از پای فیل، او را از خود برانیم. 

بعد از راندن فیل سفید نیز هرگز حسرتش را نخوریم. به زودی درخواهیم یافت چه بار بزرگی از روی فکر، روح، زندگی یا کار و کسب مان برداشته شده است و چه انرژی بزرگی آزاد شده که می توانیم به امور مهم تر زندگی مان اختصاص دهیم.

شناسایی فیل های سفید و اخراج آنها از زندگی، باید روندی مستمر در زندگی مان باشد و الّا زیر بار انواع فیل های سفید، کمرمان خواهد شکست.


[ شنبه 98/1/31 ] [ 11:10 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]


سواد زندگی - در دوران دانشجویی، پنیرتان را از یخچال مشترک خوابگاه کش رفته اند؟ راستش را بگویید آن سال ها با دیدن شیشه مربای هویج متعلق به یکی از دانشجویان، بی آن که به او بگویید، کمی از آن را نخورده اید؟!

نه شما "دزد" بودید و نه آن دانشجو یا دانشجویانی که پنیرتان را یواشکی برداشته بودند. اگر به جای پنیر یا مربا، داخل یخچال "پول" دیده بودید، آن را بر نمی داشتید و آن دانشجویان هم همین طور.

این، موضوعِ آزمایش دکتر دن آریلی است که در زمینه اقتصاد رفتاری پژوهش می کند. او در تعدادی از یخچال های خوابگاه دانشجویی دانشگاه MIT آمریکا 6 بسته کوکاکولا قرار داد. همه نوشابه ها ظرف 72 ساعت توسط دانشجویان برداشته شدند. آریلی در ادامه به جای نوشابه، پول در یخچال ها گذاشت. همان دانشجویانی که نوشابه ها را برداشته و خورده بودند، به پول ها دست نزدند و سرانجام خود دکتر آریلی، پول ها را جمع کرد.

او آزمایش های بیشتری انجام داد. مثلاً در یک آزمایش به دانشجویان تعدادی سوال دادند؛ به آنها گفته شد به ازای هر پاسخ صحیح، مبلغی پول نقد می گیرند. به گروه دیگر گفته شد در قبال هر پاسخ صحیح، ژتونی می گیرند و می توانند آن ژتون را در همان اتاق، به پول نقد تبدیل کنند. نکته این بود که هر دانشجو، خودش تعداد پاسخ های صحیح اش را می شمرد و به ممتحن اعلام می کرد و بر اساس خوداظهاری، «پول» یا «ژتون قابل تبدیل به پول» می گرفت.*

فکر می کنید دانشجویان کدام گروه بیشتر مرتکب تقلب شدند؟ دانشجویانی که قرار بود پول بگیرند، کمتر تقلب کردند ولی گروه دیگر با ناراستی، نمرات خود را بیش از واقعیت اعلام کردند.

علت این است: انسان ها نسبت به "پول" حساسیت بیشتری دارند و اگر درستکار باشند، هرگز به "پول" دیگران تعدی نمی کنند اما این حساسیت در قبال اشیاء دیگری که آنها نیز ارزش پولی دارند، کمتر می شود؛ شاید اسم این پدیده را بتوان "دزدی ملایم" گذاشت. آزمایش دانشجویان و پول و ژتون را مرور کنید: وقتی قرار بود "پول" بگیرند، کمتر تقلب می کردند ولی وقتی قرار بود "ژتون" بگیرند بیشتر تقلب کردند و حال آن که می دانستند می توانند آن ژتون ها را در همان اتاق تحویل دهند و در مقابلش پول بگیرند.
 



پیشنهاد فردی:
به عنوان یک انسان درستکار، حواس تان به این باشد که ممکن است در قبال اموال غیر پولی دیگران، حساسیت کمتری داشته باشید و ناخودآگاه به حقوق آنها تعدی کنید.

مثلاً وقتی حواس رئیس تان نیست، ممکن نیست یواشکی از جیب اش 10 هزار تومان بردارید (اصلاً در شأن شما نیست و حتی فکر کردن به آن هم توهین آمیز است) اما بارها و بارها از تلفن اداره برای کار شخصی تان استفاده کرده اید در حالی که تلفن همراه تان روی میزتان قرار داشت. در واقع با این کار، از جیب مدیرتان حتی بیش از 10 هزار تومان نیز برای تلفن های شخصی تان برداشت کرده اید اما غیر مستقیم.

شما ممکن نیست از حسابداری شرکت تان 5 هزار تومان پول بردارید ولی به راحتی یک دسته کاغذ را به خانه می برید.

مثال های دیگر: کارگری که پولی را مستقیم نمی دزدد ولی کم کاری می کند، مسافری که از پتوی مسافرتی که داخل پرواز به او داده اند خوشش آمده و آن را درون کیفش می گذارد، یک مشتری که کتی را می خرد و از آن خوشش نمی آید و آن را بدون کندن اتیکت به فروشنده بر می گرداند ولی نمی گوید که وقتی کت دستش بوده، گوشه ای از آن به لبه میز گرفته و نخ کش شده است، ناشری که کتاب دیگری را بدون اجازه اش چاپ می کند و ... دهها مثال دیگر.

یادمان باشد که هر آنچه ارزش مالی دارد، درست مانند خود پول است و همان طور که در قبال پول و دزدی آن، حساس هستیم درباره دیگر چیزهایی که ارزش پولی دارند نیز حساس باشیم. 

پیشنهاد سازمانی:
به عنوان صاحب یک کار و کسب، ساز و کارهای سازمانی را طوری بچینید که مراقبت از اموال سازمان نیز همانند مراقبت های پولی به رسمیت شناخته شود. به یاد داشته باشید که بسیاری از انسان های درستکار و شریف، در برابر اموال دیگران به اندازه پول دیگران حساس نیستند. یک آمار نشان می دهد که زیان وارده از محل تقلب در بازگرداندن لباس ها به فروشگاه های لباس فوشی، از کل خرده دزدی ها در آمریکا بیشتر است.  

پیشنهاد تربیتی:
به فرزندان خود، حفظ حقوق دیگران را به طور مشخص و با تعیین مصداق ها و گفتن مثال ها یاد دهید؛ به آنها بگویید که هر آنچه مشخصاً متعلق به خودشان نیست، اعم از پول و اشیاء دیگر، قطعاً متعلق به دیگری است و تنها با اجازه مشخص صاحبان آنها می توانند از آنها استفاده کنند. 


* کتاب نابخردی های پیش بینی پذیر ؛ نوشته دن آریلی ، ترجمه رامین رامبد ، انتشارات مازیار


[ جمعه 98/1/30 ] [ 4:41 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 273929