سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راین جهانی از زیبایی - هزارمظهراستقامت

لابد برخورده اید با بعضی ها که از دیدن چیزی شوکه شده، یا از شنیدن چیزی یکه خورده اند! یکی همان استاد دانشگاه که از شنیدن آن سؤال یکه خورد .

آخر زبان فرانسه کجا، جنسیت رایانه کجا؟!

گمان نمی برد وقتی درباره اسمهای فرانسوی توضیح می داد که برخی مذکرند و برخی مؤنث، دانشجویی یکهو و بی مقدمه بپرسد:

استاد; رایانه مؤنث است یا مذکر؟

او که پاسخ روشنی برای این سؤال نداشت، فکری در ذهنش جرقه زد . دانشجویان کلاس را به دو گروه دختر و پسر تقسیم کرد تا هر گروه فکرهایشان را روی هم بریزند و برای این پرسش جوابی پیدا کنند . آن هم جوابی مستدل و منطقی .

جالب است . دخترها و پسرها به نتیجه ای مغایر با یکدیگر دست یافتند . دخترها اعلام کردند رایانه مذکر است و پسرها، رست برخلاف آنها، جنس رایانه را مؤنث معرفی نمودند .

استاد می خندد: گویا بحث دارد از جاهای جالبی سر در می آورد .

اما دلایل دخترها:

رایانه ها مذکرند، چون وقتی به آنها عادت می کنیم، گمان می کنیم بدون آنها کاری از پیش نمی بریم،

قرار است مشکلات را حل کنند، اما در بیشتر اوقات معضل اصلی خودشانند،

با آن که داده های فراوانی دارند، اما خیلی نمی توان روی آنها حسابی باز کرد،

و سرانجام همین که پایبند یکی از آنها شدید، متوجه می شوید که اگر کمی صبر کرده بودید، مورد بهتری نصیبتان می شد!

دلایل پسرها هم دست کمی از دخترها نداشت:

رایانه ها مؤنث اند، چون به غیر از خالق آنها کسی از منطق درونی آنها سر در نمی آورد،

احدی از زبان ارتباط میان آنها چیزی نمی فهمد،

کوچکترین اشتباهات را در حافظه دراز مدت خود ذخیره می کنند تا بعدها تلافی کنند،

و سرانجام همین که پایبند یکی از آنها شدید، باید تمام پولتان را صرف خرید لوازم جانبی آن کنید .

بگذریم;

این گفت و گو اگر هیچ سودی نداشت، دست کم به آنان فهماند که میان جنس مؤنث و مذکر، چه تمایز عجیبی است! !

در سال های اخیر، کتابی به بازار آمده که اطلاعات جامعی را درباره روابط زناشویی عرضه کرده است . این کتاب به سرعت میان همسران جوان جا باز کرده، در طول مدت کوتاهی به چاپ های متعدد رسیده و ده ها هزار نسخه از آن به فروش رفته است .

نویسنده این کتاب دکتر جان گری مدعی شده موضوعات علمی این کتاب عملا بر روی 25000 نفر بررسی شده و 90 درصد آنان به صحت مطالب آن اذعان نموده اند .

اساس تفکر حاکم بر این کتاب آن است که زنان و مردان در روابط عاطفی، علایق، نیازهای جسمی و روحی و نیز عشق به یکدیگر چنان با یکدیگر متفاوتند که گویی مردان از سیاره مریخ و زنان از سیاره ونوس آمده و اتفاقا همزمان با هم پا به کره زمین گذارده اند . آنان در زمین همدیگر را یافته و مجذوب یکدیگر شده اند . آنان همچنین تصمیم گرفته اند زندگی مشترکی را آغاز کنند، اما دنیای آنان این قدر با هم مختلف است که باید عمری را صرف شناخت یکدیگر کنند . هم را بشناسند و با هم بسازند!

جالب نیست؟

چه اسم زیبایی: «زنان ونوسی، مردان مریخی »

«غلط می کردم ازدواج کنم، اگه می دونستم این همه دنگ و فنگ داره ... این یه چاه عمیقی یه که هر چی پول توش می ریزیم، پر نمی شه لامصب!»

غر می زد و از پله ها بالا می آمد . بس که عجله داشت، از پاگرد دوم که گذشت، نفسش گرفت . خودش بود و زنش که نتوانسته بود بعد از سه سال او را به خانه بخت ببرد، مادر و مادر زنش .

چهارتایی تنگ غروب آمده بودند، به خیال این که اینجا خطبه طلاق می خوانند . می خواستند کار را یکسره کنند ... اما آنجا محضر ازدواج و طلاق نبود . مرکز مشاوره بود با مشاوری روحانی که آماده می شد برای نماز مغرب و عشاء .

روحانی جوان نگفت اشتباه آمده اید، اینجا محضر نیست . دست جوان را گرفت و مهربانانه از او پرسید، قضیه چیه؟

جوانک سر درددلش باز شد:

- ببین حاج آقا، من یه شاگرد مکانیکم . هفته ای چندرغاز حقوق می گیرم و با مادرم زندگی می کنم . سه سال پیش با خودم گفتم، خب ما که دو نفریم، یک زن هم می گیریم، می شیم سه نفر، مگر خرج و خوراکمون چقدر فرق می کنه؟ رفتیم خواستگاری این خانوم; اونم باباش فوت کرده بود و با مادرش تنها زندگی می کرد . عقدش کردیم و مدتی که گذشت دست و پا کردیم بساط عروسی رو جور کنیم، اما نشد که نشد!

سه سال آزگاره هر روزی یه چیزی می گن: یه روز شیربها، یه روز سالن عروسی، یه روز خونه مستقل ...

مشاور جوان رو به مادر زن شاگرد مکانیک کرد و گفت: مادر، شیربها را واسه چی می خوای؟

- حاج آقا، می خوام یه تلک و پلکی برای جهازش بخرم ...

- اگه این جوون جهاز سنگین از دختر شما نخواد و دوست داشته باشن زندگیشونو ساده شروع کنن، بازم شیربها می خوای؟

- نه حاج آقا، می خوام چیکار کنم؟

یک مانع از سر راه بر داشته شد ... سپس او شروع کرد تلفنی با استاد مکانیک صحبت کردن، و توانست با اندکی گفت وگو قول یک اضافه حقوق را هم از او بگیرد ...

سالن عروسی را هم خود روحانی تقبل کرد . مدیر سالن قرار گذاشته بود که ماهی دو عروسی رایگان در سالن او برگزار شود .

وقتی صدای مؤذن به اذان بلند شد، جوانک هیچ مانع جدی برسر راه زندگی مشترک او وجود ندارد .

می دانید عیب کار ما کجاست؟

از ما می خواهند امکاناتی را که خانواده های ما پس از سی سال زندگی به دست آورده اند، در همان آغاز زندگی تدارک کنیم ... و این شدنی نیست!

برویم با هم بسازیم;

باقی کارها را به دست کسی بسپاریم که با یاری او به یاری دیگران نیازی نیست!

همسران جوان که از نزد آن عارف عالی مقام و پیر فرزانه بازگشتند، واله و حیران بودند که در کنار سفره عقد این چه اندرزی بود!

«بروید با هم بسازید!»

آخر در آغاز ازدواج که دختر و پسر از یک لحظه بودن با هم نمی گذرند; گل می گویند و گل می شنوند ...

دل می دهند و قلوه می گیرند، چه هنگام این نصیحت است؟

پسرک جوان باهمه وجود در گوش انیس تازه اش زمزمه می کند:

ز من مرنج اگر پر نگه کنم سویت

گرسنه چشمم و سیری ندارم از رویت

آنوقت او می گوید بروید با هم بسازید!

بهتر آن نبود که بگوید: «بروید با هم خوش باشید!»

این حرف گذشت . آنان سال ها بعد دریافتند که چون زن و مرد شریک خصوصی ترین عرصه های زندگی یکدیگرند، و چون دو نفر هستند و بالاخره گاهی در عقیده و روش با هم متفاوتند، چاره ای نیست که بروند و با هم بسازند!

کاش همه همسران جوان، فقط به همین یک نکته عمل کنند، تا ببینند چه زندگی خوشی در انتظار آنهاست .

پدیدآورنده: حسین سروقامت
[ جمعه 89/5/29 ] [ 1:0 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

بدون شرح


[ پنج شنبه 89/5/28 ] [ 10:24 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

یک روز گرم تابستان ، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را در آورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت.مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت میبرد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی پسرش شنا می کرد.وحشتزده به سمت دریاچه دوید و با فریاد پسرش را صدا زد . پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود.تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد، مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش  را گرفت. تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر...
آنقدر زیاد بود که نمی گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.
کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود ، صدای فریاد مادر را شنید، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد.
پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی پیدا کند.
پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود.خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد از او خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخمها را نشان داد ،سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت:
این زخمها را دوست دارم ، اینها خراشهای عشق مادرم هستند.


[ پنج شنبه 89/5/28 ] [ 10:22 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

رهبرانقلاب


[ یکشنبه 89/5/24 ] [ 6:31 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
ناپلئون بناپارت امپراتور دو قرن پیش فرانسه ، دو نامه برای فتحعلی شاه قاجار پادشاه وقت ایران ارسال کرده است .
هدف ناپلئون از ارسال نامه ها به ایران دور نگهداشتن حکومت قاجارها از رابطه با دولت انگلیس و سپس زمینه چینی برای حمله به هند از راه ایران بوده است .
نامه ناپلئون به فتحعلی شاه را می توان از نخستین مکاتبه های  یک امپراتور قدرقدرت غربی (در دوران پس از عصر روشنگری) با یک پادشاه ایرانی دانست . البته پیشتر ، ناپلئون در زمان جنگ آقا محمد خان در گرجستان نامه ای نیز به او فرستاده بود.
ناپلئون در نامه خود که در فوریه سال 1805 خطاب به فتحعلی شاه نوشته ، توصیفاتی از ایران و پادشاهان ایرانی دارد که ذکر گوشه هایی از توصیفات ناپلئون جالب به نظر می رسد :
1- وی در ابتدای نامه خطاب به فتحعلی شاه می نویسد " سلام بر تو " و این نشان می دهد که امپراتور فرانسه می خواهد نامه را از موضع بالا و برتر نگارش کند.
2- ناپلئون درباره نادر شاه ضمن تمجید از قدرت جنگاوری این پادشاه ایرانی می نویسد : " نادر شاه جنگجوی بزرگی بود. قدرتی بسیار به دست آورد.در برابر فتنه جویان هراس انگیز و در برابر همسایگان خویش دهشت افزای بود.  بردشمنان خود چیره شد و با افتخار پادشاهی کرد؛ امّا این فرزانگی را نداشت که هم به فکر حال و هم در اندیشه ی آینده باشد و فرزندانش  جانشین او نشدند.
3- وی در توصیف خود از ایران می نویسد : " ایران کشور شریفی است که خداوند عطایای خود را در حق آن دریغ نداشته است.مردمان آن مردمانی هوشیار و بی باک اند و شایسته ی آنند که حکومت خوب داشته باشند.
4- ناپلئون خطاب به  فتحعلی شاه می گوید : " آوازه ی شهرت من تو را معلوم داشته که من که هستم و چه کرده ام و چگونه فرانسه را برتر از ملل غرب قرار دادم .میل دارم به من بگویی که چه کرده ای و برای تأمین بقای سلطنت خود چه نظری داری؟ "
5- امپراتور وقت  فرانسه در توصیف  جنگ ها و آشوب های داخلی ایران پس ازنادر شاه تا زمان سلطنت قاجارها می نویسد : " پیشینیان تو لابد از یک قرن به این طرف لایق حکمرانی چنین ملّتی نبوده اند که گذاشته اند از نفاق خانگی آزار ببینند واز بین بروند. "
6- وی در توصیف آقا محمد خان قاجار عموی فتحعلی شاه و بنیانگذار سلسله قاجاریه می نویسد : " تنها محمد شاه(آقامحمدخان قاجار) عموی تو در نظر من شاهانه زندگی کرده و خسروانه اندیشیده است ، قسمت  اعظم ایران را به تصرف خویش در آورده و سپس آن توانایی شاهانه را که از فتوح خویش به دست آورده بود برای تو  گذاشته است ".
نامه پاسخ فتحعلی شاه به ناپلئون
فتحعلی شاه در نامه خود به ناپلئون چنان مقدمه ای نگاشته که به نظر می رسد ترجمه آن در دربار فرانسه از زبان پارسی به زبان فرانسه کار هر کسی نبوده است . مطلع نامه فتحعلی شاه چنین است :
آغاز نامه نام خداوندی است که نیستی را به ساحت هستی اش راه نیست
هر که بی یاد اوست بر باد است و هر چه بی داد اوست بیداد
پیغمبران خویش را به گونه گونه کیش برای آزمایش فرستاد و خسروان معدلت اندیش را به جهت آسایش یافتن خلق خویش توانایی و گشایش  بر رای مهر ضیای شهریار بختیار کامکار تاجدار خدیو ملک آرای کشور گشای فیلفوس عزم اسکندر رزم تیقوق حقوق عیوق منجوق دانیال دانش مسیح بینش ظفرمند عدو بند بخت سمند و جره کمند .... موسس اساس دشمن شکنی و جهان ستانی مهندس بنای مردانگی و مرزبانی شیرازه بند تورات الفت زینت بخش صلیب مواهدت ؛ پادشاه سپهر گاه بلند جاه قوی دستگاه برادر محبت پرور مودت شمع امپراتور اعظم ملک ایطالیه و ممالک فرانسه عالیه که پیوسته دوستانش را نصرت و فیروزی روزی باد .
محجوب و پوشیده نماناد که اکنون به خواسته خداوند بی چون پایه اتحاد و یگانگی این دو دولت روز افزون به حدی استحکام یافته که تا زمین را قرار است از تصاریف روزگار به هیچ گونه خلل نپذیرد و پرتوی مهر بانی و وداد از دو جانب بر نهان خانه فواد چنان تافته که تا آسمان را مدار است از تراکم ... فتنه و فساد اغیار غبار نگیرد .
بساط نشاط انگیز بزم وفا بلند تر از آن است که شورانگیزان را بدان دستی رسد و ساغر نشاط انگیز صهبای صدق و صفا محکم تر از آن است که دست اختران را از سبکسری بر آن شکستی رود و از این روی پیوسته خاطر بهانه جوی در انتظار وصول اخبار فتوحات آن برادر کامکار و به هنگام رسیدن سفرای پیامگذار از مژده های نو خرمن های تازه در دل پدیدار است .
تا در این اوقات دل گشاتر از بهار نخستین نامه موالفت انگار فرستاده فرزانه " موسی لابلانژ" زیب محفل دوستی گردید و سفارشات دوستانه و نوید فتوحات آن یگانه زمان پیمان محبت را مشید مبانی و پبمانه الفت را مالامال باده شادمانی گردانیده و مقارن این حالات که عقاب شکار انداز رایات ظفرآیات را در فضای دل گشای چمن سلطانیه هنگام پرواز و غباب آفتاب تاب خیام فیروزی فرجام به قبه مهر و ماه و....
منبع:عصر ایران

[ شنبه 89/5/23 ] [ 7:34 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
صاحب دعائم الاسلام نقل می‌کند: در آخرین روز شعبان، پیامبر خدا براى مردم
خطبه خواند و فرمود:
«اى مردم! ماهى بزرگ بر شما سایه افکنده است،
ماهى مبارک، ماهى که در آن شبى است که عمل در آن، بهتر از عمل در هزار ماه
است. هر کس با کار نیکى از نیکى‏ها در آن به خداوند تقرب جوید، گویا واجبى
را در ماه‏هاى دیگر ادا کرده است و هر کس واجبى را در آن انجام دهد، همچون
کسى است که هفتاد واجب را در ماه‏هاى دیگر انجام داده است .
و آن،
ماه صبر است و پاداش صبر، بهشت است. ماه مواسات(همدردى) است و ماهى است که
روزىِ مؤمن در آن افزوده مى‏شود. هر کس روزه‏دارى را در آن افطار دهد،
پاداشش آمرزش گناهانش و آزادى‏اش از آتش است و براى او به اندازه آن
[روزه‏دار]، پاداش است، بى آن که از اجر او چیزى کاسته شود.»
[ دوشنبه 89/5/18 ] [ 3:21 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
این متن توسط مؤسسه ی آنتونی رابینز برای موفقیت شما تهیه شده است و تا بحال 10 بار در سرتاسر جهان ارسال گردیده است و بدون شک یکی از بهترین متون موفقیتی است که دریافت می کنید.
به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید.
با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. 

برای اینکه وقتی پیرتر می شوید، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند.
همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید نخوابید.
وقتی می گویید: دوستت دارم. منظورتان همین باشد.
وقتی می گویید :متاسفم. به چشمان شخص مقابل نگاه کنید.
به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید .
هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید.
مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند.
عمیقاً و با احساس عشق بورزید.
ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید.
در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید.
مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید.
آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید.
وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید، لبخندی بزنید و بگویید :چرا می خواهی این را بدانی؟
به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند.
وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید :عافیت باشد .
وقتی چیزی را از دست می دهید، درس گرفتن از آن را از دست ندهید.
این سه نکته را به یاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن.
اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند.
وقتی متوجه می شوید که اشتباهی مرتکب شده اید، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید.
وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود.
زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید.
یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند

منبع:عصرایران

[ جمعه 89/5/15 ] [ 7:12 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

یک کشاورز چینی در مزرعه خود مرغی دارد که فکر می کند پنگوئن است و به همین علت همانند پنگوئنها به صورت قائم راه می رود.
نام این مرغ مجنون "مامبل" است که در یک مرزعه واقع در "ژیانگسو" در شرق چین زندگی می کند.
صاحب این مرزعه که "لو شی" نام دارد در خصوص مرغ خود اظهار داشت: "این مرغ فکر می کند پنگوئن است و به جای اینکه همانند همنوعان خود به صورت افقی راه برود همانند پنگوئنها به صورت قائم و با غرور راه می رود."
مامبل نام پنگوئن قهرمان کارتون "خوش قدم" است. این پنگوئن به خاطر ویژگی خاصی که در حرکت دادن پاهایش داشت توانست با انجام رقص ویژه ای با انسانها ارتباط برقرار کند.
این کشاورز چینی در این مورد توضیح داد: "من هرگز موفق نشدم کارتون خوش قدم را ببینم اما این اسم را دوست داشتم. هر چند که پرنده من شاید ویژگی پنگوئن را نداشته باشد اما به هر حال فکر می کند که پنگوئن است و به همین دلیل این اسم را برایش انتخاب کردم. خانواده من این مرغ را خیلی دوست دارند و بنابراین ما تصمیم گرفتیم که به جای آنکه آن را در دیگ بیندازیم از آن نگهداری کنیم."
براساس گزارش دیلی میل، مامبل مرغه که فکر می کند پنگوئن است ساعتها به آب خیره می شود و احتمالا به این موضوع فکر می کند که شاید همانند پسرعموهای قطبی خود بتواند شنا کند

مرغ

 

 


[ چهارشنبه 89/5/13 ] [ 11:33 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

توله سیاه‌گوش اورآسیا در میان شاخه‌های درخت سرو. سیاه‌گوش گربه‌سانی نیمه‌بزرگ است که در جنگل‌های کوهستانی با تراکم بالای بته و درختچه و علف می‌زید. سیاه‌گوش‌ها دُمی کوتاه دارند و معمولاً بر روی نوک گوششان کاکُلچه‌ای سیاه‌رنگ می‌روید.

 

سیاگوش


[ جمعه 89/5/8 ] [ 2:20 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
مصلح جهانی از دیدگاه حضرت آیت الله العظمی صانعی

همه انسانها منتظر یک مصلح حقیقی هستند که جهان را سرشار از صلح و عدالت‌کند. امروز بشریت، به طرف زمینه‌سازی ظهور مصلح در حرکت است و شاید مهمترین نشانه آن هم نفرت


انسانها از جنگ و خشونت و طرفداری از حقوق بشر،عدالت و‌‌ ‌صلح باشد.


این که امروز علمای اسلام با علمای مسیحیت و سایر ادیان، درکمال صمیمیت و دوستی پیرامون صلح و ظهور منجی و سایر موضوعات با یکدیگرگفتوگوومی‌کنند انسان را به این اورمی‌رساند


که این هماهنگی‌ها، در راستای ظهور مصلح کل و برقراری عدل جهانی است و اختلاف در این خصوص نیز صرفاً در اسم مصلح است و بر آن هم هیچ ضرری مترتب نیست.


این که گفته می‌شود با ظهور مصلح جهانی، کشته‌ها فراوان می‌شود مسلماً نظریه باطل و نادرستی است و این مسئله افترا به امام زمان (عجل الله تعالی  فرجه الشریف) است. شاهد


و دلیل آن هم روایاتی است که می‌فرماید حرکت امام زمان همانند حرکت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) است و آرمانش را با خلق نیکو به پیش می‌برد؛ قرآن هم از این مسئله با


عظمت یاد کرده است «انک لعلی خلق عظیم». 


نشانه‌های ظهورمسئله منجی، فطری بشر است و اکثر انسانها به آن معتقد هستند؛ ولی تعابیر در این زمینه متفاوت است، اما مسئله مهم در این خصوص بروز نشانه‌های ظهور است که


به مراتب بیشتر از گذشته است.


یکی از نشانه‌های ظهور منجی، نفرت بشریت از جنگ و خونریزی است. در آن عصر، علاقه به صلح و گفت و گو و کنار گذاشتن اختلافات و تشکیل سازمانها و مجامع مختلف در سطح جهان 


اوج می‌گیرد. 


در زمان مهدی موعود، از ظلم اثری نیست و دموکراسی و حکومت مردمی‌توسط ایشان محقق می‌شود و تمام بشریت به مفهوم واقعی کلمه انسان می‌شوند.

یکی دیگر از نشانه‌های ظهور ـ که در روایات ما هم به آن اشاره‌ شده ـ کامل شدن عقل و درک بشر‌ است و هر چه درک و اندیشه‌های بشری کامل تر شود، اختلافات کمتر می‌شود و آزار و


اذیت‌ها از بین می‌رود و وحدت به طور کامل محقق می‌شود.


انسان و مسئله زمان ظهور

زمان دقیق ظهور مصلح را فقط خداوند می‌داند و اگر کسی امروز ادعا کند که نسبت به آن آگاه است، اگر قدرتمند باشد فریبکار است والا ناآگاه می‌باشد و باید او را تکذیب کرد.

اگر صاحبان قدرت بخواهند به نام مهدی موعود (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) کوچکترین سوء استفاده را بنمایند، گناه و خیانت به اهداف والای مصلح جهانی (روحی و ارواح العالمین لتراب


مقدمه الفداء) است. پس استفاده ابزاری از نام آن حضرت خیانت به امام و به عدالتی است که خداوند وعده داده است.اگر در دنیا عدالت و صلح حکمفرما شود و زمینه برای رشد فکری 


انسانها فراهم گردد، هیچ کس با حضور آن حضرت دشمنی نمی‌کند.


مهدویت و دموکراسی‌

امروز کسانی طرفدار مهدویت و منتظر ظهور مصلح به حساب می‌آیند که در جهت برقراری صلح جهانی تلاش و کوشش نمایند و مروج واقعی دموکراسی و حقوق بشر باشند و حرکتشان


در مسیر علم و دانش باشد.


در اندیشة مهدویت، نه فال‌گیری و رمالی است و نه خواب و خرافه، بلکه آزادی فکر، اندیشه، خدمت به بشریت و پیشرفت علم و دانش است. برهمین اساس زمانی هم که مهدی موعود 


(عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) ظهور می‌کند،


حکومت مردمی و صلح بر سراسر جهان حاکم می‌شود و هر کسی هم ظلم ‌کند و جلوی آزادی اندیشه و بیان را بگیرد، مخالف ظهور مهدی موعود  (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)


است.مصلح جهانی و نفرت بشریت از جنگ‌ نفرت و انزجار بشر از جنگ و خشونت، امری بدیهی است و مصلح جهانی نیز هیچ گاه نمی‌تواند حرکت و پیام خود را برای تحقق صلح و عدالت،


با خشونت و جنگ آغاز ‌کند.ما معتقدیم هر کسی که زمینه ساز جنگ باشد و جنگ‌افروزی‌کند مجرم و گناهکار است.


امروز دنیا، دنیای عقل و گفت و گو است و بشریت متنفر از جنگ است.

ما به امید روزی هستیم که همه سلاحها به صلاح و شایستگی تبدیل شود. چنین روزی با آمدن امام دوازدهم شیعیان مهدی موعود (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) تحقق پیدا می‌کند.

[ سه شنبه 89/5/5 ] [ 12:12 صبح ] [ غلامرضابالایی راینی ]
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 45
بازدید دیروز: 35
کل بازدیدها: 274113