سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راین جهانی از زیبایی - هزارمظهراستقامت

هرگز به فرزندتان نگویید که از بعضی دوستانش خوشتان نمی آید و نباید با آنها دوست باشد. این نظر شما هر دلیلی داشته باشد، باعث می شود که توجه فرزندتان نسبت به آن شخص خاص بیشتر شود.

گفتن بعضی حرف ها یا نظرات به کودکان تاثیرات بسیار بدی بر ذهن آنها دارد. بعضی از این صحبت ها آنقدر بد هستند که اکثر ما بد بودنشان را تشخیص می دهیم و از گفتن آنها به کودک خودداری می کنیم، مثلا جملاتی مانند "کاش هیچ وقت به دنیا نمی آمدی" یا "ما تو را نمی خواستیم".

شاید جالب باشد بدانید که بعضی جملات بی ضرر به نظر می رسند ولی گفتنشان کم کم کودک را دچار خودکم بینی و احساسات منفی می کند.

در اینجا شما را با9 مورد از این جملات نادرست آشنا می کنیم:

1.بیشتر تلاش کن، تو می توانی

ممکن است احساس کنید که فرزندتان در مدرسه، در ورزش یا در مهارت های دیگر آن طور که باید و شاید از توانایی هایش استفاده نمی کند. هر گونه اظهارنظری که نارضایتی شما را نشان بدهد نه تنها او را دلسرد می کند بلکه می تواند نتیجه عکس داشته باشد. وقتی چیزی از فرزندتان می خواهید، دقیقا مشخص کنید که توقعتان چیست. مثلا بگویید "وقتی اتاقت را کاملا تمیز کردی اجازه داری کارتون تماشا کنی."

2. کمتر غذا بخور

بهتر است از هر جمله ای که ذهنیت کودک را نسبت به ظاهرو بدنش تحت تاثیر قرار می دهد بپرهیزید. مثلا نگویید "مطمئنی که باید یک کیک دیگر بخوری؟" . همین طور از به کار بردن هر صفتی خود داری کنید. مثلا نگویید فرزندتان "پرخور" یا "بهانه گیر" است. در عوض، سعی کنید به نکات مثبت اشاره کنید و به جای کلی گویی، منظور دقیقتان را بیان کنید مثلا بگویید "چه خوب که سوپ مرغ را امتحان کردی."

3. تو همیشه... تو هیچ وقت ...

هرگز از کلماتی مثل "همیشه" یا "هیچ وقت" استفاده نکنید. در پس این کلمات تاثیراتی وجود دارد که می توانند تا آخر عمر با کودکتان بمانند. جمله ای مانند "تو همیشه وسائلت را گم می کنی" باعث می شود که او احساس بدی راجع به خودش پیدا کند و واقعا تبدیل به کودکی شود که همیشه وسائلش را گم می کند. به جای به کار بردن جملات منفی از فرزندتان بپرسید که چگونه می توانید به او کمک کنید تا رفتارش را تغییر دهد. مثلا بگویید "من احساس می کنم گاهی فراموش می کنی وسائلت را کجا گذاشته ای. ما چگونه می توانیم کمکت کنیم؟"

4. چون من می گویم!

گفتن چنین جمله ای شما را رئیس مطلق معرفی می کند و به حس استقلال و لیاقت کودک ضربه می زند. همچنین باعث می شود کودک شما یکی از فرصتهای یادگیری را از دست بدهد. مثلا تصور کنید که بچه های شما دوست دارند به جای آمدن به خانه خاله تان به پارک بروند و بازی کنند. به آنها بگویید " می دانم دوست دارید بازی کنید ولی خاله دوست دارد شما را ببیند و ما باید به بزرگترها احترام بگذاریم."

5. به تو گفته بودم...

تصور کنید چندین بار به پسرتان گفته اید که اگر همه بعدازظهر بازی کند وقت کافی برای امتحان ریاضی اش نخواهد داشت. و حالا پسرتان نمره اش را گرفته و شما از آن ناراضی هستید. گفتن جمله "به تو گفته بودم" باعث می شود او فکر کند همیشه حق با شما است و او همیشه اشتباه می کند. در عوض سعی کنید به نتایج مثبت کارهای او اشاره کنید، مثلا وقتی به حرفتان گوش می کند و اتاقش را تمیز می کند بگویید " حالا اتاقت بهتر به نظر می رسد نه؟ پس بهتر است همیشه اتاقت را تمیز کنی."

6. تو بهترینی

اگر همیشه کودکتان را تحسین کنید و به او بگویید که چقدر با هوش و زرنگ است، کم کم در مورد امتحان چیزهای تازه یا سخت تر دچار تردید خواهد شد چون می ترسد که نتواند مثل همیشه خوب و باهوش باشد. همچنین وقتی فرزند شما درگیر کاری باشد و به مشکل برخورده باشد، گفتن جمله ای مانند"اما تو خیلی زرنگ هستی" نتیجه عکس خواهد داشت، چون احساس می کند که لیاقت صفت های خوبی که به او می دهید را ندارد. بهتر است تنها به تلاش و کوشش او بها بدهید و بگویید "تو خیلی تلاش می کنی پس حتما موفق می شوی" یا "کارت عالی بود آفرین."

7. نگران نباش

اشکالی دارد اگر به کودک مضطرب و نگرانتان دلداری بدهید؟ بله، چون اگر به او بگویید که نباید نگران باشد احساس او را نادیده گرفته اید. همین طور جملاتی مثل "گریه نکن" یا "آرام باش" نتیجه ای مشابه خواهند داشت. در عوض بگویید " می دانم نگران هستی. می توانی به من بگویی چه چیزی بیشتر از همه نگرانت کرده است؟ "

8. بهتر است با او دوست نباشی

هرگز به فرزندتان نگویید که از بعضی دوستانش خوشتان نمی آید و نباید با آنها دوست باشد. این نظر شما هر دلیلی داشته باشد، باعث می شود که توجه فرزندتان نسبت به آن شخص خاص بیشتر شود. در عوض بکوشید با او صریح و مستقیم صحبت کنید تا بتوانید مکالمه ای راحت و روشن در مورد ارزش ها و چیزهای خوب و بد با فرزندتان داشته باشید. مثلا بگویید "چه چیز آن دوست برای تو جذاب است؟ شما دونفر چه کار می کنید؟".

9. این طوری نه. بگذار نشانت بدهم

تصور کنید که از فرزندتان خواسته اید کاری را انجام دهد، ولی او در انجام آن چندان موفق نبوده است. مسلما سخت است که جلوی خودتان را بگیرید و در انجام آن کار دخالت نکنید. ولی این کار اشتباه است چون فرصت یادگیری را از او می گیرد، ضمن اینکه در صورت تکرار باعث می شود که او کم کم از امتحان چیزهای تازه بترسد. سعی کنید به جای اینکه آن کار را خودتان اجام دهید، با او همکاری کنید و بگویید "مادر من به من یاد داده که چگونه حوله ها را تا بزنم. بگذار به تو نشان بدهم."


[ جمعه 91/5/27 ] [ 5:48 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
 
از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
 
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
 
شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
 
سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی

مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است

 
بگرفته آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
 
آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است


[ جمعه 91/5/27 ] [ 5:47 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

یارب کجایی؟

قلبم برای همیشه از زمانه گرفته است

وچشمهایم لبریز

باران تمناست...

آری توشه ای نیست ودستهایم

خالیست اما ...!

قایقی می خواهم ، کوله باری از

عشق ، سفری پر واژه ونگاهی آرام ...

خدایا ! میدهی ام آیا ...؟

(آقایی احسان زارعی)


[ جمعه 91/5/27 ] [ 5:44 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

حجت‌الاسلام محسن قرائتی در جمع کارکنان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ضمن انتقاد از نحوه هزینه‌کرد بودجه در این سازمان عریض و طویل گفت: به رئیس سازمان بگویید قرائتی از سازمان فرهنگ و ارتباطات ناله دارد!
 جشن مبعث پیامبر ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم در حسینیه الزهرا(ع) سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با سخنرانی حجت‌الاسلام والسملمین محسن قرائتی رییس ستاد اقامه نماز و رییس بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج) برگزار شد.

وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به سخن معروف امام خمینی (ره) «جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر»، اظهار داشت: هر کجا فردی موضوعی را میان 2 کلمه قرار داد، یک سوی آن دروغ است،‌ مثلاً کسی بگوید: آقای فلانی من فقط تو را دوست دارم، این سخن دروغ است.

حجت‌الاسلام قرائتی با بیان اینکه در قرآن نیز از عبارت فقط استفاده شده است،‌ به تشریح این موضوع پرداخت و ابراز داشت: حال در اینجا یا باید بگوییم نغوذ بالله خداوند دروغگو است، به طوری که در آیه قرآن آمده است: «لا اَسئَلُکُم علیهِ اَجراً اِلاّ المَوَدَةَ فی القُربی»، پیامبر مطرح می‌کند، من چیزی جز مودت و محبت با خویشاوندانم را از شما نمی‌خواهم، در اینجا معلوم می‌شود که راه رسیدن به خدا فقط از طریق محبت و دوستی با اهل‌بیت میسر است.

وی با تاکید بر اینکه راه اهل‌بیت (ع) تنها مسیر صحیح رسیدن به خداست، در خصوص برخی از اعمال اسلام، افزود: در اسلام می‌گوید که اذان را بر پشت بام خانه‌ها بگویید،‌در کجای اسلام است که اذان را در بالای مناره 90 متری بگویند؟ در نهج‌البلاغه ویژگی محراب را بیان می‌کند که ساده باشد،‌ حال کجا محراب‌های ما ساده است!؟

رییس ستاد اقامه نماز بیان داشت: اینکه از طریق موسیقی می‌خواهند به خدا برسند، کجا اسلام این را می‌گوید! در کشور ما 20 سال است که قاریان بین‌المللی را دعوت و مسابقه برگزار می‌کنند، در حالی که در قرآن تدبر را در کنار تلاوت بیان می‌کند،‌ حال با این همه بودجه‌ای که صرف برگزاری آن شده است، چه مقدار صرف تدبر قرآن شده است؟!

وی با اشاره به اینکه در نمایشگاه بین‌المللی قرآن انواع و اقسام قرآن‌ها با خط‌های مختلف وجود دارد، ‌ادامه داد: اینکه کسی آیة‌الکرسی را روی دانه برنج می‌نویسد، یا اینکه کسی دیگر قرآن 40 تُنی را نوشته است، در کجای اسلام است؟ آیا واقعا این کار دعوت و تدبر به قرآن است!؟

حجت‌الاسلام قرائتی با بیان اینکه در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، نماز میان کارمندان آن اهمیت داده نمی‌شود، خاطرنشان کرد: در شکل خوشبینانه 200 نفر از هزار کارمند سازمان به نماز اول وقت و جماعت اهمیت می‌دهند و 800 نفر باقیمانده نسبت به اذان اذان بی‌اعتنا هستند، در این حال که شما به نماز اهمیت نمی‌دهید،‌ چگونه می‌خواهید اسلام را در جهان صادر کنید!؟

وی با تاکید بر اینکه نباید پول بیت‌المال صرف امور بیهوده شود، ضمن گلایه از نحوه هزینه‌کرد اعتبارات در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، افزود: نباید اوقات ارزشمند را بیهوده صرف کرد.‌ در روز قیامت از وقت و پول هزینه شده، سوال خواهد شد،‌ اگر روزی یک برنج دور ریخته شود و آن را در 70 میلیون نفر ضرب کنیم، طی یک سال چه مقدار برنج در ایران به هدر خواهد رفت! اکثر شما مقلد امام هستید، امام خمینی در فتوای خود می‌فرماید: دور ریختن نصف لیوان آب، اسراف است، اسراف گناه کبیر است و گناه کبیره، عدل را فاسد می‌کند، پس اگر امام جماعتی بیش از نصف آب لیوان وضو گرفت، نماز او اشکال دارد، چون از عدالت خارج شده است.

رییس بنیاد فرهنگی مهدی موعود با اشاره به اینکه باید توجه داشت که بیت‌المال را در کجا خرج کرد، خطاب به مدیران سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، اظهار داشت: دلتان را به بودجه خوش نکنید، اینکه بودجه صرف نمایشگاه قرآن یا فلان کاشی‌کاری که خط آن را هیچ جنّی نمی‌تواند بخواند، چه بهر‌ه‌ای برای اسلام دارد؟!

وی با بیان اینکه مدیران نباید در انجام امر الهی، خود را مقید به برخی از امور دنیایی کنند، افزود: من خودم را مثال می‌زنم تا به کسی بر نخورد، اگر قرار باشد به نماز جماعتی بروم و در این حین عمامه‌ام در جوب بیفتد، فوری شما را زنگ می‌زنید که مشکلی برای‌تان پیش افتاده و نمی‌توانید به نماز جماعت بروید! مگر این نیم کیلو پنبه چه ارزشی دارد که نماز جماعت را کنسل می‌کنید!

حجت‌الاسلام قرائتی با ابراز تاسف از اهمیت ندادن به جایگاه نماز در سازمان مزبور، بیان داشت: اگر در اینجا پسر من حضور داشت و 6 بار من او را صدا بزنم که آقازاده با شما هستم و او در این 6 بار جواب من را ندهد،‌ شما نمی‌گویید، چه پسر بی‌ادبی! حال اگر کسی که صدای اذان را بشنود، دو بار «حی علی الصلوٍة»، دو بار دیگر «حی علی الفلاح» و بار دیگر «حی علی خیر العمل» به او گفته شود و همچنان نسبت به اقامه نماز بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اهمیت باشد، این شخص بی‌ادب نیست!؟

وی خطاب به مدیران سازمان گفت: نمی‌خواهد انقلاب را صادر کنید، ظهر که شد، نماز بروید، در جایی که هزار نفر برای تبلیغ اسلام جمع شدند، هنوز در الفبای اسلام مانده‌اند! دیدم که زکات از حج مهم‌تر است و در قرآن بیشتر بر زکات تاکید شده است تا حج،‌ خدمت مقام معظم رهبری رفتم و گفتم: من در مسلمانی خود شک دارم، اینکه 30 حج واجب و عمره رفته‌ام، فردای قیامت از من بپرسند که این 30 حج را انجام دادی، چرا به جای آن برای زکات کاری نکردی! چه جوابی دهم، آقا گفتند: اگر این طوری می‌گویید، خیلی‌ها باید به مسلمان بودن خود شک کنند.

رییس ستاد اقامه نماز به طرح اسلامی کردن دانشگاه‌ها اشاره کرد و ادامه داد: من کاری به قانون ندارم، اینکه در دوره ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان دختر و پسرها مجزا درس می‌خوانند و ناگهان این 4 میلیون و 700 هزار نفر دختر و پسر را با هم قاطی می‌کنیم،‌ حال کمیسیون اسلامی کردن دانشگاه را تولید کردیم و وزیر و چند تا رییس دور هم جمع می‌‌شوند، به کجا می‌رویم!؟

وی افزود: دختری در قبرستان بالای سر قبر پدرش گریه می‌کند، در اینجا می‌گوییم که دختر جان حجابت را درست کن! شما دختر و پسر را در دانشگاه قاطی کردید، به حجاب دختر در گورستان گیر می‌دهید! محال است که با این کارها درست شود.

حجت‌الاسلام قرائتی با اشاره به اینکه طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه الزهرا، مترو و حرم امام رضا(ع) اجرا شده است، پس می‌توان این کار را کرد، بیان داشت: برنامه درس‌هایی از قرآن 32 سال است که پربیننده‌ترین برنامه مذهبی تلویزیون است، برای هفت سال دیگر هم برنامه پخش نشده مطلب آماده دارم، این کار را از خانم‌ها یاد گرفتم که سبزی خرد می‌کنند تا برای 6 ماه دیگر داشته باشند!

وی با انتقاد از اینکه ریاست سازمان‌ تبلیغات اسلامی و ریاست سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که حتی یک بار برای مشورت با او تماس نگرفته‌اند،‌ افزود: به رئیس سازمان بگویید قرائتی از سازمان ناله دارد، این حرف‌ها اتمام حجت است!


[ جمعه 91/5/27 ] [ 5:42 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]


[ جمعه 91/5/27 ] [ 5:41 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

 خیلی از محصل‌ها و دانشجوها در موقع امتحان‌ها فکر می‌کنند در حال تحمل فشار زیادی هستند و زندگی‌شان با مشکلات زیادی همراه است! عکس‌های درس خواندن چینی‌ها اما خیلی‌ها را شگفت زده کرده است.

 به گزارش مهر، این روزها منتشر شدن عکس‌های درس خواندن گروهی از دانش آموزان چینی حسابی روی همنوع‌های خودشان در دیگر کشورهای جهان تأثیر گذاشته است.

 در میان محصل‌های چینی ضرب‌المثل «این قدر درس بخوان تا بیفتی» حسابی معروف است. به تازگی عکس‌هایی منتشر شده که نشان می‌دهد دانش‌آموزان چینی که برای شرکت در امتحان ورودی دانشگاه‌های این کشور آماده می‌شوند با سرم درس می‌خوانند تا از هوش نروند!

 در این تصاویر تعداد زیادی سرم از سقف محل درس خواندن این دانش‌آموزان آویزان شده تا همه بتوانند خودشان را سرپا نگه دارند.

در چین کنکور ورود به دانشگاه به نام «گائو کائو» شناخته می‌شود و با جمعیت زیاد این کشور موفقیت در آن برای دانش‌آموزان بسیار سخت و طاقت‌فرساست. با رسانه‌‌ای شدن این عکس‌ها یکی از مقام‌های آموزشی چین اعلام کرده که دانش‌آموزان با نظارت مسئولان از سرم‌های آمینو اسید برای تقویت خود و حفظ سلامتی‌شان استفاده می‌کنند. به گفته رئیس دپارتمان امور آموزشی چین، دولت این کشور برای هر دانش‌آموز کنکوری این کشور 10یوآن یارانه سرم آمینو تخصیص داده است و هر محصلی که احساس کند در موقع درس خواندن حال و روزش خوب نیست می‌تواند از مسئولان تزریق سرم را درخواست کند. به گفته این مقام چینی به خاطر اینکه در وقت دانش‌آموزان صرفه جویی شود تصمیم گرفته شده تا تزریق سرم‌ در محل درس‌خواندن انجام شود تا دانش‌آموزان نیاز به درمانگاه رفتن نداشته باشند!

 کنکور برای دانش‌آموزان چینی حکم مرگ و زندگی را دارد و می‌تواند آینده آنها را به طول کامل عوض کند.


[ پنج شنبه 91/3/4 ] [ 9:25 صبح ] [ غلامرضابالایی راینی ]

آیت‌الله قرهی با بیان اینکه راه مبارزه با همه بدی‌ها، پلشتی‌ها و زشتی‌ها، تقواست، از راه‌های برون رفت از ریا و چرایی تاکید بر دعا در لحظه غروب آفتاب سخن به میان آورد.

  راه مبارزه با ریا، تقواست/ خدا! من هم هستم

 آنچه که راجع به عبد و معبود است، این است که فاصله‌ها هیچ می‌شود؛ آن هم به واسطه عبادت خالصانه. عبادت خالصانه یعنی این که انسان دائم در وجودش و در همه خلقت، رؤیت جمال جلالیّه و کمالیّه حضرت حق را می‌بیند و وقتی این رؤیت شد، پرده‌ها کنار رفته است.

  لذا آن که حضرت حق را دید، دیگر هیچ نمی‌بیند؛ طوری که اصلاً رؤیت خودش و رؤیت عملش برای او معنا ندارد، وقتی دیگر خود ندید و عملش را ندید، صددرصد دیگران را هم نمی‌بیند و این به این معناست که دیگر مبتلای به ریا نمی‌شود. در بین مردم است، با آن‌ها مراوده دارد؛ این طور نیست که مردم را نمی‌بیند یعنی خودبین است، بلکه دیگر جز حضرت حق، ذوالجلال و الاکرام، دیگر هیچ نمی‌بیند.

 پس آن که خودبین نشد و اله‌بین شد، آن که عمل خود را ندید و دائم ذوالجلال و الاکرام را در وجود خودش، در اطرافش و در همه خلقتش دید و خدابین شد، دیگر اصلاً برایش معنا ندارد که بخواهد ریا کند.

  ریا متعلّق به آن کسانی است که خدا را نمی‌بینند - کد بسیار مهمّی است - وقتی خدا را ندیدند، نفس امّاره شروع به جولان دادن می‌کند، اوّلین چیزی که نفس می‌گوید، این است: تو از دیگران برتری! و وقتی می‌خواهد تو از دیگران برتری را نشان بدهد و به او جلوه بدهد که تو از دیگران برتری، او را به ریا مبتلا می‌کند و عملش توأم با ریا می‌شود - در این مطلب دقّت کنید - آن‌وقت است که دیگر خدا نمی‌بیند و آن‌وقت است که حتّی عمل را در راستای خود نمایی و رؤیت نفس به دیگران بیان می‌کند.

ادامه مطلب  

http://rayen1000.blogfa.com/post-255.aspx


[ شنبه 91/2/16 ] [ 6:25 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش درآمد. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.در این مسیر مقدس ، بزرگانی همچون علامه شهید استاد مرتضی مطهری گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد . شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر می کند و   تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد . به همین مناسبت روز شهادت این بزرگ مرد فرزانه را روز معلم نامیدند .

  اوست خدایی که در میان مردم درس نخوانده پیامبری از خودشان مبعوث کرد تا آیاتش را بر آنها بخواند وآنها را تزکیه کند وکتاب وحکمت بیاموزد .

                                                                                              (سوره مبارکه جمعه ، آیه 2 )

 نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند. تمام ملت باید معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم.

                                                                                                      امام خمینی (ره)

 معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد.

                                                                                                          شهید رجایی

می توان در سایه آموختن                           گنج عشق جاودان اندوختن

اول از استاد، یاد آموختیم                           پس، سویدای سواد آموختیم

از پدر گر قالب تن یافتیم                            از معلم جان روشن   یافتیم

ای معلم چون کنم توصیف تو                       چون خدا مشکل توان تعریف تو

ای تو کشتی نجات روح ما                         ای به طوفان جهالت نوح ما

یک پدر بخشنده آب و گل است                      یک پدر روشنگر جان و دل است

لیک اگر پرسی کدامین برترین                     آنکه دین آموزد و علم یقین

                                                                                                  استاد حسین شهریار


[ جمعه 91/2/8 ] [ 8:31 صبح ] [ غلامرضابالایی راینی ]

? امام صادق(علیه السلام):
إِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی أَمْهَرَ فاطِمَة ـ عَلَیْها السَّلام ـ رَبْعَ الْدُّنْیا فَرُبْعَها لَها وَ أْمْهَرَها الْجَنَّةَ وَ الْنّارَ تُدْخِلُ اَعْداءَها النّار وَ تُدْخِلُ اَوْلِیاءَها الْجَنَّة.[1]

به راستی که خداوند تبارک و تعالی یک چهارم دنیا را کابین فاطمه(سلام الله علیها) قرار داد. پس یک چهارم دنیا برای اوست و بهشت و دوزخ را نیز مهریه‌ او قرار داد که دشمنان خود را در آتش دوزخ و دوستان خویش را به بهشت داخل کند.

2? امام صادق(علیه السلام):
فَمَنْ عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِها فَقَد اَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ.[2]
هرکس به شناخت حقیقی فاطمه(س) دست یابد، بی‌گمان شب قدر را درک کرده است.

3? رسول‌ خدا(صلی الله علیه و آله و سلم):
اِنَّ فاطِمَةَ خُلِقَتْ حَوْرِیَةَ فِی صُورةِ اِنْسِیة.[3]
بی‌شک، فاطمه حوریه‌ای است که در سیمای انسان آفریده شد.

4? امام باقر(علیه السلام):
اِنَما سُمیِّتْ فاطِمَةُ بِنْت مُحَمَّدِ «الطاهِرَة»، لِطَهارَتِها مِنْ کُلٍّ دنَسٍ، وَ طَهارَتِها مِنْ کُلِّ رَفَثٍ.
همانا فاطمه دختر محمد(ص) طاهره نام نهاده شد به دلیل پاکیزگی او از هر پلیدی و آلودگى.[4]

5?‌رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله و سلم):
یا سَلْمان! اِنَّ ابْنَتِی فاطِمَه مَلأ الله قَلْبَها وَ جَوارِحَها اِیماناً اِلیَ مَشاشِها تَفرَّغَتْ لِطاعَةِاللهِ.
ای سلمان! خدای تعالی چنان دل و جان و تمام اعضا وجوارح دخترم، فاطمه را به ایمان پر کرده که خود را برای عبادت و فرمانبرداری حق‌تعالی یک‌سره از همه چیز فارغ ساخته است.

پی نوشت ها:

[1]. بحارالانوار، ج 43، ص 15?
[2]. همان، ص 65?
[3]. همان، ج 81، ص 112?
[4]. همان، ج 43، ص 19?

http://shiaha.com


[ شنبه 91/1/19 ] [ 6:22 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]

برخلاف حقیقت که مترادف زیادی هم ندارد، «دروغ» از آن دست کلماتی است که در لباس‌های مختلفی یافت می‌شود؛ مثل «چاخان» که کمی مودبانه‌تر (!) است. لباس‌هایی که البته ما بر تنش می‌کنیم تا به منظور خاصی برسیم؛ چاپلوسی، تملق، ‌ زیرآب زنی، ‌ پیچاندن، ‌ تعارف و ... .

 برخی کار‌شناسان بر این باورند که دروغ و دروغگویی یکی از عوامل فزاینده نابهنجاری‌ها در شخص و جامعه، است؛ مثل‌ هر نابهنجاری دیگری که آثار و تبعاتی در فرد و جامعه به جای می‌گذارد، با این تفاوت که ردپای دروغ را در بسیاری از معضلات اجتماعی می‌توان یافت و «کلیدی» محسوب می‌شود.

شاید از مهم‌ترین آثار دروغگویی در حوزه اجتماعی، سلب اعتماد عمومی است. با افزایش دروغ در جامعه، قدرت هرگونه قضاوت و داوری درستی از افراد سلب می‌شود و اشخاص در تعامل با یک دیگر نمی‌توانند به در هیچ حوزه‌ای به گفتارهای هم اعتماد کنند؛ ‌ اما آیا اندیشیده‌ایم که چه مولفه‌هایی در شکل گیری این موج مخرب و منفی تاثیر گذار هستند؟

برای پی بردن به پاسخ این سوال، شاید بهتر باشد که یکبار دیگر، به تعریف لغتی بپردازیم که جدای اینکه برای همه‌مان منزجر کننده است - و از نسبت دادن آن به خودمان بیزار هستیم -، از سوی دیگر، ‌ اغلبمان، با اندکی شدت و ضعف، به آن مبتلا هستیم (البته ممکن است شما استثنا باشید).

شاید به ساده‌ترین زبان ممکن، دروغ نوعی کلاهبرداری است که در آن به جای حقیقت، باطلی را به خورد مخاطبمان می‌دهیم. با قبول این تعریف، صحبت از حقیقتی به میان خواهد آمد که هم وجود دارد و هم از دید مخاطب، پوشیده شده است؛ و به نظر نمی‌رسد که هر چقدر هم کلاهبرداری کوچک باشد، مجازاتی در پی نداشته باشد؛ چه از نوع دنیوی و چه از نوع دقیق و اخروی.

این در حالی است که در این نوع کلاهبرداری نیز، مانند سایر نمونه های‌ آن، فرد متخلف از نادانسته‌های فردی یا جمعی سو استفاده می‌کند و بستر عمل زشتش را بر این بنیان قرار می‌دهد و اگر اثرات آن را در سطح جامعه مورد بررسی قرار دهیم، شاید بی‌راه نباشد که عوامل مانع در انتشار گسترده آمار و حقایق محیط دور و اطرافمان را همکار کلاهبردارانی قرار دهیم که در سطح بزرگتری فعالیت می‌کنند.

به عبارتی دیگر، ‌یکی از عواملی که به گسترش پدیده زشت دروغ (همان علت کلیدی بسیاری از نابهنجاریهای اجتماعی) کمک می‌کند، پنهان کردن حقیقت‌هایی است که هر چقدر تلخ هم باشند، انتشارشان مانع دروغگویی و بسیاری از فسادهای برآمده از آن می‌شود؛ ‌حقایقی که چه از نوع آمار باشند و چه در شکل دیگری عرضه شوند، در وهله اول، مانع انتشار شایعات، دروغ‌ها و گزافه گویی‌هایی خواهند شد که چه بسا تا سالهای متمادی اثراتشان به چشم خواهد خورد.

چه مصلحت اندیشی باشد و چه مقابله با اثرات منفی‌ای که در زمان کوتاه خودشان را نشان می‌دهند، ظاهرا فرق زیادی ندارد که چرا برای مقابله با نقاط تند نمودار‌ها، حقیقت را قربانی می‌کنیم بلکه مهم اینجاست که با این کارمان، در حال تقویت خصیصه زشتی هستیم که «کلاهبرداری» با همه زشتی‌هایی که با خود همراه دارد، هرگز به گرد پای قدرت تخریبی آن هم نمی‌رسد؛ چه بسا بد نباشد که دروغگویی را مترادف «دشمنی» بدانیم تا شاید مبارزه با دشمنان، بستن راه حقیقت را کمی دشوارتر کند!

شاید یک لایحه، ‌طرح، دستور العمل و چیزهایی از این قبیل که مجازات سنگینی را برای این امر پیش‌بینی کرده، پیشنهاد بدی به نظر نرسد اما قطعا زمانی موثر خواهد بود که به آفت‌های دروغ پی برده باشیم و همگی پذیرفته باشیم که به خصلتی مبتلا هستیم که زمینه ساز هزارن درد دیگر برایمان شده است


[ جمعه 90/12/19 ] [ 5:36 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 128
بازدید دیروز: 74
کل بازدیدها: 281140