برداشتی آزاد از روزنامه امیدکرمان
سؤال اصلی این است که آیا اسلام با لذت بردن انسان مخالف است ؟آیا تا
کنون از خود پرسیده اید که در طول روز چه اندازه شاد هستید و لذت می
برید؟آیا به تنوع شادی های زندگی و سطح آن اندیشیده اید؟ شک نداریم که اگر
کسی در فکر شادی باشد،بیش از هر چیز مورد برچسب و ابتذال فکری شناخته می
شود..این برچسب ها توهین های مسلّمی هستند که احساس گناه عمیقی رادر وجود
انسان های جویای شادی ایجاد می کند.به ما گفته شده آن گاه که در عذاب هستی
مورد عنایت خدا هستی و آن گاه که گریه می کنی ،بر سر می زنی و ضجه می
کنی،الطاف خداوند شامل حالت می شود! در بسیاری از شهرهای ما ،گورستان ها
به جای پارکها و مکان های تفریحی،محل تفریح و تفرّجگاه اکثر اهالی آن شهر
هستند! در زندگی آنچنان به خانواده وابسته ایم که اگر خواهر یا برادری به
خانه بخت برود یا برای ارتقای سطح زندگی خود به شهر یا کشور دیگری برود،از
یک چشم اشک و از یک چشم خون می باریم و اگر این سفر ،خدای ناکرده ،سفر
آخرت باشد درخواست می کنیم،گوری کنار آن ها برایمان حفر کنند که دسته جمعی
از شرّ این زندگی مشقت بارخلاص شویم!!! و اگر کمی هم آسوده تر باشیم و ماه
ها سیاه نپوشیم و مدت ها برسر نزنیم که بی عاطفه و سنگدل شناخته می
شویم!حال اگر بگوییم در آموزه های دینی رنگ سیاه مکروه است ،کسی باور نمی
کند. اگر بگوییم که در اسلام مراسم عزا اینقدر مفصل نیست ،سوم و هفتم
ندارد،مراسم مفصل و بخور بخور ندارد ،باز هم کسی باور نمی کند!اگر بگوییم
پیامبر(ص) می فرمود که تا سه روز برای خانواده صاحب عزا غذا ببرید چه جواب
می دهند؟در مراسم ختم ،صاحب عزای داغدار باید هم غم از دست دادن عزیزش را
به دوش بکشد و هم سختی تأمین مخارج سنگین مراسم ختم و حرفهای مردم و
...!!! به نظر می رسد که بسیاری از ما آنقدر افسرده ایم که خشمگین شده ایم
و نمی دانیم چگونه خشم خود را تخلیه کنیم. می گویند برای تخلیه خشم و
انرژی های کاذب درونی به ورزش های مفرح و شاد روی آورید، ولی افسوس که
بازار مراسم عزا و ماتم گرمتر از مراسم شادی و تفریح و مکان های ورزشی است
.اگر رسانه های فرهنگساز به درستی تمام نیازهای انسان را آنچنان که اسلام
در نظر گرفته است، در نظر بگیرند و به شادی و آرامش روانی مردم توجه کنند،
هیچ رسانه خارجی یا داخلی توان مقابله با اندیشه های بلند اسلام را نخواهد
داشت.نقل است که هنگام ورود پیامبر به مدینه زنان و مردان که در انتظار
پیامبر به دروازه شهر مدینه آمده بودند، هلهله می کردند و آواز می خواندند
یکی از اصحاب پیامبرنزد مردم رفت و آن ها را از کار بازداشت اما
پیامبر(ص)مکدر شد و دستور که مردم را آسوده بگذارند! حال چگونه چنین
پیامبری را منادی دینی دانست که شادی و فرح را ممنوع دانسته باشد؟! در
مراسم عروسی و جشن نیز اوضاع بدتر از بد است.عروس و دامادها را به خاطر
ملاحظات مردمی مجبور به گرفتن مراسم پر خرج با میهمان های کذایی می کنند
که شاد بودن خودرا از یاد می برند!حال آنکه آن ها در شروع زندگی مشترک خود
بیش از هر زمان دیگر نیاز به شاد بودن و آرامش خیال دارند. امروزه تحقیقات
نشان می دهد،توسعه و پیشرفت با کسب شادی همزاد یکدیگرند.اگرما نتوانیم بر
اساس تعالیم بلند و انسان ساز اسلام و به دور از تعصب ها و دُگم ها بر
افسردگی غلبه نکنیم هرگز نمی توانیم به توسعه و پیشرفت دست یابیم .اگر
نتوانیم اثرات مخرب افسردگی را که از گذشته های بسیار دور،از زمانی که
ظلمهای اسکندر مقدونی ها و آغامحمد خان ها ومغول ها مردم را به لاکی از
افسردگی فرو برد و آن ها را به عزا و ماتم متمایل کرد،با شادی های سالم و
مشروع کمرنگ کنیم ،بدانیم که روز به روز باید منتظر عوارض جسمی و روحی از
قبیل انواع آلرژیها،سردردها،زخم معده ،فشار خون بالا و تنش های عصبی و
روانی مردم باشیم که این عوارض شدیداً بر فعالیت مردم تأثیر گذاشته و مسیر
توسعه و پیشرفت آن ها را به بن بست خواهد رساند.
ارسال توسط اقای یوسف بالایی