راین جهانی از زیبایی - هزارمظهراستقامت |
این بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) است که فرمود: کشوری که آب و خاک دارد ولی فقیر باشد خدا از رحمت دورش بدارد. این نفرین علی(ع) است، نفرین علی(ع) به مراتب بالاتر از دعای ماست؛ حالا شما بیا قرآن به سر بکن در برابر نفرین علی(ع)، نمیشود! آیت الله جوادی آملی* - کسی میتواند بایستد که ستون فقراتش سالم باشد وگرنه باید به عصا تکیه کند یا باید بنشیند اگر ستون فقرات کسی سالم نباشد به او میگویند فقیر, فقیر یعنی فقیر نه یعنی ندار, آن که ندار است به او میگویند فاقد آن که ستون فقراتش شکسته است به او میگویند فقیر چون کسی که ستون فقراتش شکسته است قدرت قیام ندارد این زمینگیر است این مطلب اول درباره ایستادن فیزیکی. ایستادن متافیزیکی یعنی مقاومت هم به اقتصاد وابسته است اگر ستون فقرات ملّتی که همان مسائل مالی و امکانات مالی آنهاست شکسته بود این قدرت مقاومت ندارد و از پا در میآید هرگز فقیر را فقیر نگفتند برای اینکه او مال ندارد برای اینکه در صدر اسلام این همه افراد بیمال بودند که بدر و احد را اداره کردند فقیر را فقیر میگویند برای اینکه ستون فقراتش شکسته است اگر ستون فقرات ملتی که دین آنهاست آسیب ببیند این ملّت قدرت مقاومت ندارد یعنی اقتصاد مقاومتی که فرمودند توفیقش نصیب اینها نمیشود توفیقش نصیب کسانی میشود که تکیهگاهی دارند ستونی دارند و ستونشان را با دین حفظ کردند. اگر ما میشنویم فلان کارخانه کارگرها را بیرون کردند باید راهحل پیدا کنیم یا فلان کارخانه در آستانه تعطیلی است باید راهحل پیدا کنیم. ما زیارت عاشورا میخوانیم دعای کمیل میخوانیم نمازهای مستحبی میخوانیم و مانند اینها، اینها همه وظیفه است و ثواب الهی را به همراه دارد اما آنکه مشکل جامعه را حل میکند آن درایت اقتصادی است. این دعای کمیل را شخص کمیل از وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) نقل کرد خب کمیل از اصحاب خاصّ حضرت بود وجود مبارک حضرت امیر که به خیلیها وقت ملاقات خصوصی نمیداد دست همین کمیل را از مسجد کوفه بیرون برد و آن بیانات نورانی را به کمیل آموخت که «إِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا»[1] تا پایان آن بیانات نورانی و این دعای معروف کمیل را به او آموخت و آن کمیل هم این دعا را نقل کرد. بعد از اینکه وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) به مقام خلافت ظاهری رسیدند آن طوری که در نهجالبلاغه هست منطقهای است به نام هیت مسئولیت آن منطقه را وجود مبارک حضرت امیر به کمیل داد امویان ریختند آنجا غارت کردند زدند بردند و کمیل نتوانست اداره کند وجود مبارک حضرت امیر نامهای نوشت این نامه در نامههای مکتوب نهجالبلاغه است به کمیل اعتراض کرد که من همه امکانات را به تو دادم نتوانستی آنجا را اداره کنی[2] خلاصه اعتراض حضرت امیر این است که بعضیها فقط به درد دعای کمیل میخورند! اداره مملکت یعنی اداره مملکت! اگر ما بشنویم فلان کارخانه کارگرها را بیرون کرده آن با نمازِ زیارت عاشورای شما حل نمیشود حواستان جمع باشد و دامنگیرتان خواهد شد! کسی گرسنه بخوابد، فقیر باشد، به زندان برود، هزاران چک برگشتی وجود داشته باشد اینها با دعای کمیل حل نمیشود! شما بررسی کنید ببینید چندتا چک برگشتی دارید، معلوم میشود که اقتصاد و دارایی نتوانست رسالتش را انجام بدهد. برخی از این جانبازان عزیز نزدیک سی سال است که به عنوان قطع نخاعی در آسایشگاه هستند که من یک بار رفتم به عیادت اینها بلکه به زیارت اینها بعد آمدم کنار و قدری گریه کردم و بعد دیگر رویم نشد بروم به عیادت اینها! اینها مردان الهیاند اینها به مراتب قویتر از شهدای صدر اسلاماند این روحیه این کشور را حفظ میکند اما مادامی که ما با عُرضه نه بیراهه رفته باشیم نه راه کسی را بسته باشیم! اما اگر اختلاس و امثال آن پیش بیاید اگر ـ خدای ناکرده ـ فشاری بیاید تحملش سخت است برای اینکه اقتصاد مقاومتی, ستون مقاومت میخواهد ستون مقاومت هم همان اعتقاد است، وقتی کسی این فساد را ببیند این ناهنجاری را ببیند خب تحمل نمیکند, بنابراین ما باید مواظب باشیم که بعضیها فقط به درد دعای کمیل میخورند در برابر جنگها و حملهها نمیتوانند بایستند ما اگر توانستیم اقتصاد مقاومتی را در کنار اعتقاد پیوند بزنیم راه درآمد را توسعه میدهیم بعد مالیات میگیریم حقّ مشروع دولت هم است مردم هم کاملاً جانانه تسلیم میکنند اگر هم یک وقت نبود, همه تحمل میکنند اما اگر باشد و نابسامان باشد تحملپذیر نیست! در سوره مبارکه نساء فرمود عامل قیام و مقاومت ملت همان مسائل اقتصادی است فرمود: ?وَلاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً?[4] فرمود مال, عامل مقاومت است عامل قیام است عامل استقامت است شما این را حفظ بکنید به دست هر کسی ندهید اگر این مال, عامل قیام است به دست سفیهان جامعه ندهید ?وَلاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً? ملت اگر بخواهد اقتصاد مقاومی داشته باشد باید مالش را به دست عقلا بدهد نه به دست سفیهان خب اگر این اصول رعایت شد هم درآمد محفوظ است و هم هزینهها متعادل است هم مالیات بر درآمد. اگر ـ خدای ناکرده ـ در اثر امتحانهای الهی یا علل و عوامل دیگر مقداری مسئله اقتصاد اُفت کرد این ملت کاملاً تحمل میکند چون اعتقاد, اصل است بر خلاف بساط کمونیستی که اقتصاد در رأس است اقتصاد نزد ما مسلمانها در صف دوم است آن اعتقاد است که اصل است از صدر اسلام تاکنون هم همین طور بود حالا نیازی به تاریخ گذشته ندارد این جنگ ده ساله را ـ برای اینکه هشت سال دفاع مقدس بود دو سال جنگ داخلی بود ـ مردم تحمل کردند و این به سبب اعتقاد بود و اما اگر ـ خدای ناکرده ـ این اعتقاد آسیب ببیند, ببینند با دین دارد بازی میشود اگر آدم آن اصل را آن ستون فقرات را از دست داد به آدمِ کمرشکستهای که ستون فقراتش را از دست داد با نصیحت نمیشود گفت قیام کنید؛ انسانِ کمرشکسته، با سخنرانی بلند نمیشود باید حواسمان جمع باشد! * این کشور باید روی پای خود بایستد برای اینکه اگر نایستد, مغبون شده و بد کرده یک وقت کشوری است که امکاناتی در اختیار ندارد اما بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) این است که «مَن وجدَ ماءً و تُراباً ثم افتقر فأبعده الله»[5] فرمود کشوری که آب دارد خاک دارد مع ذلک فقیر و محتاج باشد خدا آن را از رحمت دور بدارد این نفرین علی است! نفرین علی دیگر به مراتب بالاتر از دعای ماست صریح فرمود: «مَن وجدَ ماءً و تُراباً ثم افتقر فأبعده الله» ملّتی که آب دارد خاک دارد ولی محتاج است خدا او را از رحمت خود دور کند! حالا شما بیا قرآن به سر بکن در برابر نفرین علی، نمیشود!. * این ملت, ملت بزرگی است و اسلام اینها را بزرگ کرده این استعداد را دارد منتها کسی میخواهد که از این استعداد حداکثر بهره را ببرد. داستانی است که معروف است عمرو بن مَعدی کرب از سلحشوران بنام بود شمشیری داشت به نام صمصامه, صمصامه عمرو بن مَعدی کرب در جنگها معروف بود خلیفه وقت از او خواست که شما این صمصامه را این شمشیر برنده را برای من بفرستید او فرستاد آن خلیفه چند بار آزمود دید که این شمشیر خیلی کارآیی ندارد و کارآمد نیست برای او نامهای نوشت که این شمشیر آنطور که شهرت دارد نیست او در جواب این مضمون را نوشت که «بَعثت إلیک بالسیف لا بالساعد»[6] من شمشیر دادم بازو که ندادم! بازوی عمرو بن مَعدی کرب میخواهد که از این شمشیر حداکثر استفاده را ببرد. ایرانی منهای اسلام همان شمشیر معدی کرب است ایرانیِ با اسلام همان بازوست. * توضیحش این است که ما در جنگ جهانی اول همین ایرانی بودیم هر چه به ما گفتند, گفتیم چشم در جنگ جهانی دوم همین ایرانی بودیم هر چه به ما گفتند, گفتیم چشم، در کودتای ننگین 28 مرداد همین ایرانی بود، اما وقتی صحبت از اسلام شد و روحانیت شد و مراجع شد و مسجد و حسینیه شد و امام, رهبری را به عهده گرفته شانزده شهریور گفتند «مرگ بر شاه» هفده شهریور آن همه شهید دادند و گفتند «مرگ بر شاه» هجده شهریور گفتند «مرگ بر شاه», گفتند «تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد» همین ایرانی بود دیگر, تا این شمشیر به دست چه کسی باشد! با بازی کردن نمیشود مملکت را حفظ کرد مردم همان مردماند اسلام همان اسلام است الآن هم ـ معاذ الله ـ اگر بیگانه حمله کند این مردم همان مردماند. الآن هم ـ معاذ الله ـ حادثه پیش بیاید همان است از آن جهت که مسلماناند یعنی این ایران این قدرت شمشیری که هست این باید با بازوی اسلامی کار کند بازوی اسلامی نباشد این شمشیر کار نمیکند. اینکه بیگانه با همه قدرتی که دارد میترسد و واقعاً این جرأت را ندارد که اجازه چنین فضولی را به خودش بدهد که به ایران حمله کند برای همین اسلامی بودن این کشور است این را باید حفظ کنیم این اصل است در کنارش درایت است امانت است عقل است هوش است فهم است و فهم است و فهم! که چگونه ما از درآمد مملکت استفاده کنیم و بفهمیم بین سرمایه و درآمد فرق است نفت, سرمایه است نه درآمد کسی با نفت فروشی بخواهد مملکت را اداره کند یعنی با سرمایهفروشی, نفت را باید تبدیل کرد به یک سرمایه دیگر از آن درآمدش باید استفاده کرد. [1] . نهجالبلاغه، حکمت 147. [2] . نهجالبلاغه، نامه 61. [3] . الکافی، ج 6، ص 287. [4] . سوره? نساء، آیه? 5. [5] . قرب الاسناد، ص 55. [6] . ر . ک: نهایة الارب، ج 6، ص 200. منبع : بنیاد بین المللی اسراء [ جمعه 94/6/20 ] [ 10:59 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |