سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راین جهانی از زیبایی - هزارمظهراستقامت

نوشته شده در شنبه نهم مهر 1390 ساعت 19:50 توسط غلامرضابالایی راینی  

به نام خدا ، به نام الله که ما هم از اوئیم و بازگشت ما نیز بسوی اوست، درود به پیامبر گرامی و فرزندان شایسته اش امامان و پیشوایان ما، افتخار به قرآن مجید عالیترین دستور و راهنمایی برای زندگی انسانهای حق طلب .

سلام بر حمیده دختر عزیزم، سلامتی و شادکامی تو و خواهر مهربانت جمیله و برادر عزیزت کمال را در سایه هدایت و ارشاد مادر گرامیتان از خداوند متعال خواهانم .

حال من هم به یاری خداوند و همت والای شما بحمدالله بسیار خوبست. به امید اینکه به کمک همدیگر بتوانیم در مقابل خداوند، انسانی شایسته و بنده ای صالح باشیم .

ساعت 10:30 بعد از ظهر است. همه کسانیکه در اینجا هستند در رختخواب رفته و آماده خوابیدن شده اند و من در محل خوابم نشسته ام و به تو فکر می کنم. به تو دختر عزیزم، دختری که امیدها به او داریم و از خداوند میخواهیم که به او همت عطا کند تا این امیدها را به واقعیت تبدیل کند .
شب با تمام شکوه و ابهتش فرا رسیده و همراه خود تاریکی و سکوت را به ارمغان آورده است. در سکوتش هوشیاران به خود می آیند و حساب روز را می کنند که چگونه گذرانده اند و چه کاری انجام داده اند و تا چه اندازه توانسته اند در مسیر تکامل خود گام بردارند .

چه فضیلت اخلاقی تازه ای را شناخته اند و کدام کرامت اخلاقی را در وجود خود پرورش داده اند ؟ و در تاریکیش به عده زیادی فرصت پنهان کردن آنچه را که آشکار بودنش ایشان را رنج میداده ، داده است. می دانی که از خصوصیات شب، شدت یافتن امراض، آرام شدن کشمکش ها، خاموشی بیهوده گویان و راز و نیاز مؤمنان با خداوند و ... است .
شب نعمت است. همچنانکه روز نعمت می باشد .

حمیده دختر عزیزم ! سال اول راهنمایی نسبتاً درسهایش مفصل است ولی کوشش و جدیت، هر سنگینی را سبک و هر مشکلی را آسان می کند، بخصوص توصیه می کنم که با جمیله همکاری کن که هم برای تو مفید است و هم برای او. تو میتوانی برای کمال مشاور خوب و برای جمیله همفکر مناسبی باشی. مبادا غفلت کنی که فرصت از دست می رود.

دختر مهربانم! ساعات بیکاری را به مطالعه و بازی و کمک به مامان در انجام کارهای خانه و حفظ آیات و احادیثی که مامان صلاح می داند و اشعاری که خودت دوست میداری تقسیم کن .

حمیده عزیز! از صفات جالبی که تو و جمیله داشتید و بخاطرم مانده این است که علاقمند بودید که دوستانی داشته باشید. اینکار بسیار خوبست، حتماً مشورت مامان میتواند در این مورد راهنمای بسیار خوبی باشد. و از معایبی که این کار می تواند داشته باشد حتماً شما را برکنار خواهد داشت .

دخترانم ! خواهشمندم که به همه دوستان من که آنها را می شناسید در موقع مناسب سلام برسانید. بخصوص به مامان بزرگ و آقاجان سلام مخصوص برسانید و دستشان را عوض من ببوسید و برایشان آرزوی سعادت بیشتر و سلامت بنمائید .

با آرزوی بهترین موفقیتها برای همه شما
محمدعلی رجایی

آخرین وصیت شهید رجایی
بیست روز قبل از شهادت، قبل از ترک خانه برای شرکت در جلسه‌ای مهم، همسر رجایی به او گفت: «پیشنهاد می‌کنم وصیت‌نامه‌ی جدیدی بنویسید. وصیت‌نامه قبلی را سال‌ها پیش نوشته‌اید. »
رجایی به یادآورد که در سال 1352 قبل از این‌که به زندان برود، وصیت‌نامه‌ای نوشته بود و آن‌روز، هشت سال از نوشتن آن وصیت‌نامه می‌گذشت .
کمی فکر کرد. سپس کاغذی خواست تا وصیت‌نامه‌ای جدید بنویسد. او بر روی یک برگ کاغذ دفتر مشق بدون‌این‌که پاکنویس کند خوش خط و خوانا و بدون خط‌خوردگی و روان‌ و ساده وصیت‌نامه‌ای نوشت و آن را به همسرش داد. نکاتی که در این چند خط به آن‌ها اشاره‌شده، بسیار قابل تأمل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
این بنده کوچک خداوند بزرگ با اعتراف به یک دنیا اشتباه، بی‌توجهی به ظرافت مسئولیت از خداوند رحیم طلب عفو و از همه برادران و خواهران متعهد تقاضای آمرزش خواهی می‌کنم.
وصیت حقیقی من مجموعه زندگی من است. به همه چیزهایی که گفته‌ام و توصیه‌هایی که داشته‌ام در رابطه با اسلام و امام با انقلاب تأکید می‌نمایم.
به کسی تکلیف نمی‌کنم ولی گمان می‌کنم اگر تمام جریان زندگی مرا به صورت کتاب در‌آورند برای دانش‌آموزان مفید باشد.
هر چه از مال دنیا دارم متعلق به همسر و فرزندانم می‌باشد. کیفیت عملکرد را طبق قانون شرع به عهده خودشان می‌گذارم.
برادرم محمدحسین رجایی وصی و همسرم ناظر و قیم باشند.
خدای را به وحدانیت، اسلام را به دیانت، محمد(ص) را به نبوت و علی و یازده فرزندان معصومین علیهم‌السلام را به امامت و پس از مرگ را به قیامت و خدای را برای حسابرسی به عدالت قبول دارم و از دریای کرمش امید عفو دارم.
این مختصر را برای رفع تکلیف و تعیین خط‌مشی برای بازماندگان و بر حسب وظیفه شرعی نوشتم وگرنه وصیت‌نامه این‌ بنده حقیر با این همه تحولات در زندگی در این مختصر نمی‌گنجد و مکّه، حج بیت‌الله بر من واجب شده بود امکان رفتن پیدا نشد. اینک که به لقاءالله شتافتم این واجب را یکی از بندگان صالح خداوند به عهده بگیرد. ثلث اموال به تشخیص بازماندگان به «خیرالعمل» صرف شود و اگر به نتیجه قطعی نرسیدند به بنیاد شهید بدهید.

محمدعلی رجایی
امضا


[ دوشنبه 90/7/11 ] [ 5:7 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 58
بازدید دیروز: 279
کل بازدیدها: 279990