سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راین جهانی از زیبایی - هزارمظهراستقامت
چنانچه زن و مردی خواهان خوشبختی هستند، لازم است که خودخواهی ها را کنار گذارند و برای یکدیگر ارزش و احترام قائل باشند. وقتی روحیه خودخواهی در زوجین وجود داشته باشد، موجب بروز بی حرمتی وبی اعتنایی آنها به یکدیگر می شود و عدم رضایت و موفقیت را به دنبال خواهد داشت.

این موارد شاید به ظاهر ساده باشند اما عملی کردن هر یک از آنها در زندگی، هنرمندی می خواهد. در این نوشتار به چند نمونه از این موارد اشاره خواهیم کرد.

خوشبختی چطور به دست می آید؟

همه جوانان و بزرگترهایشان، خواهان خوشبختی در زندگی مشترک هستند. اما نکته مهم اینجاست که بدانیم به راستی خوشبختی چطور تعریف می شود و چگونه به دست می آید.

چنانچه زن و مردی خواهان خوشبختی هستند، لازم است که خودخواهی ها را کنار گذارند و برای یکدیگر ارزش و احترام قائل باشند. وقتی روحیه خودخواهی در زوجین وجود داشته باشد، موجب بروز بی حرمتی وبی اعتنایی آنها به یکدیگر می شود و عدم رضایت و موفقیت را به دنبال خواهد داشت.

اما نکته مهم دیگری که لازم است مورد نظر زوجین باشد موضوع به رخ کشیدن یکدیگر است. بسیاری از مشاجرات و کدورت ها در زندگی مشترک، به خاطر این اقدام ناشایست به وجود می آید. درست نیست که زن و مرد، به قیاس همسر خود با سایرین بپردازند و این اقدام از هر کس که سر زند، موجب آلوده شدن فضای زندگی و کمرنگ شدن ریشه های محبت و مهرورزی میان آنها می شود. در برخی از مواقع این قیاس ها به جایی می رسد که مثلا مردی به همسرش می گوید: ای کاش با فلان خانم ازدواج کرده بودم... و یا خانمی بگوید :کاش همسر من فلان آقا بود... مطمئنا بیان این عبارات در یک زندگی اثرات منفی به دنبال خواهد داشت و رابطه عاطفی یک زوج را تحت الشعاع قرار خواهد داد.

اما یک عمل اشتباه که ممکن است زوج های بسیار به آن مبتلا باشند، قهر کردن است. واقعا جای تامل دارد که دو فرد بالغ به این موضوع بیندیشند که قهر کردن عملی بچگانه است و در شان دو انسان بالغ نیست که با یکدیگر قهر کنند. هیچ فرد عاقلی برای دستیابی به خواسته خود، با کسی قهر نمی کند. مرد و زنی خردمند و عاقل از ابزار قهر کردن در زندگی مشترک بهره نمی گیرند، بلکه تلاش می کنند تا زندگی مشترک خویش را با تقویت حس همدلی و محبت، جلو ببرند.
قهر کردن ابزاری است که ممکن است در برخی از مواقع جواب دهد و موجب پیروزی شود اما پیامدهای منفی و مخرب خود را بر جای خواهد گذاشت که به طور تدریجی آثار خود را نمایان خواهند کرد

اما یک نکته بسیار مهم در زندگی مشترک این است که طرفین، قدرت بیان عذرخواهی و پذیرش اشتباهات خویش را داشته باشند. این یک مهارت مهم و ارزشمند است. اگر زن و مرد بیاموزند که بعد از انجام برخورد بد و یا کوچکترین اشتباهی که خواسته یا ناخواسته از آنها سر بزند، از یکدیگر عذرخواهی کنند، فضای مثبتی را دز زندگی خود ایجاد کرده اند. آنچه مهم است اینکه همه ما باور داشته باشیم که انسانهای خطا کاری هستیم و همه در معرض اشتباه و خطا قرار داریم. همه ما یاید اینگونه باشیم که اگز گناه و اشتباهی از ما سر زد، بی درنگ توبه کنیم. اگر برخورد غلط  یا بدی با دیگری داشتیم، هر چه زودتر از او عذرخواهی کنیم و این کار را با رضایت درونی انجام دهیم. از طرف دیگر شایسته است که فردی هم که از او عذرخواهی می شود، از خود انعطاف نشان دهد و سرسختی نکند و عذر طرف مقابل را بپذیرد و از گذشته چشم پوشی کند.

همین عمل شاید از دید برخی از افراد، کار ساده و پیش پا افتاده ای باشد اما مشکل بسیاری از زوج ها به خاطر همین عدم پذیرش اشتباهات و پوزش خواستن ها، ایجاد می شود و منجر به بروز اختلافات بزرگ و غیر قابل حلی میان آنها می شود. نه تنها زن و شوهر، بلکه در سایر روابط و ارتباط های اجتماعی لازم است که افراد یاد بگیرند که قدرت پذیرش خطای خود را داشته باشند و عذرخواهی کنند. عدم پذیرش این موضوع موجب بروز دعوا، تنش، اضطراب و جنگ اعصاب می شود و آرامش را از افراد سلب می کند.

تمام نکاتی که در این نوشتار به آنها اشاره شد، موارد پیچیده و غیر قابل درکی نبودند. کافیست که با نگاهی منطقی به آنها توجه شود و این باور وجود داشته باشد که عمل به این موارد موجب موفقیت و آرامش در زندگی می شود.


[ پنج شنبه 93/5/23 ] [ 10:5 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
همدیگر را دوست داشته باشیم

 انسان (عکس)


[ جمعه 93/5/17 ] [ 5:22 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
ارگ راین

 


[ یکشنبه 93/5/5 ] [ 9:56 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
بیان برخی از عبارت ها به رئیس می تواند جلوی پیشرفت شما در محیط کار را بگیرد.

 بهره گرفتن از راهکار "اندیشیدن پیش از سخن گفتن" همواره می‏تواند مفید باشد و البته وقتی پای معاشرت با رئیس در میان باشد، چنین راهکاری اهمیتی صد چندان می‏یابد چرا که از ارتقای شغلی و افزایش حقوق گرفته تا از دست دادن شغل، همگی وابستگی زیادی به نگرش رئیس در مورد شما دارند. پس برای اینکه حداقل در کلام باعث رنجش رئیس خود نشوید، بهتر است در مکالمات خود با او از بیان عبارات زیر پرهیز کنید:

1- "من به افزایش حقوق نیاز دارم"

مشکلات مالی خود را وارد مذاکرات در مورد حقوق نکنید چرا که این مشکلات ربطی به رئیس شما ندارند. روسا ترجیح می‏دهند حقوق کسی را افزایش دهند که برای آن ها کارایی بیشتری داشته باشد به همین خاطر وقتی که می‏خواهید درخواست افزایش حقوق کنید، به جای نالیدن از مشکلات مالی، بر روی توانایی های خود تاکید کنید.

2- "این ممکن نیست"

همواره با رئیس خود در مورد آنچه می‏توان انجام داد صحبت کنید. برای مثال به جای اینکه بگویید "امکان ندارد این کار تا دوشنبه آماده شود" بهتر است بگویید که "این کار تا چهارشنبه آماده خواهد شد و اگر امکان بهره گرفتن از نیروی بیشتری باشد، شاید تا دوشنبه نیز آماده شود."

3- "من نمی‏توانم همکارم را تحمل کنم"

شکایت کردن از یک همکار نزد رئیس بیشتر نشان دهنده ضعف شما است تا ضعف همکارتان. البته روسا دوست دارند که از مشکلات باخبر شوند اما اگر می‏خواهید در مورد بی نظمی ‏و یا عملکرد ضعیف همکارتان با رئیس صحبت کنید، بر روی مسایل کاری و حرفه ای تمرکز کنید و به هیچ وجه مسایل را شخصی نکنید.

4- "خوابم می آید"

سعی کنید با قهوه، چایی و یا هر چیز دیگری که به ذهنتان می‏رسد خود را سرحال نشان دهید تا اینکه با چهره ای خواب آلود و خسته برای رئیس تعریف کنید که دیشب تا دیروقت مهمانی بوده اید و یا فوتبال تماشا می‏کردید. حتی اگر روابط شخصی خوبی با رئیس خود داشته باشید بازهم عبارت "خوابم می‏آد" بر روی او تاثیری منفی خواهد گذاشت.

5- "من که هفته پیش به شما گفته بودم"

اینکه مسئله ای را به رئیس خود گفته باشید دلیل نمی‏شود که مسئولیت شما در آن مورد به پایان رسیده باشد؛ حداقل روسا که اینگونه فکر می‏کنند. پس اگر مشکلی هنوز پابرجا است و یا رئیس شما در مورد مسئله ای توضیح خواست، تمسک به بهانه هایی مانند اینکه موضوع را قبلا به او گفته اید، چندان به کارتان نخواهد آمد.

6- "نمی‏دانم"

اگر رئیس از شما سوالی پرسید که پاسخ آن را نمی‏دانید، جواب صحیح "نمی‏دانم" نیست بلکه بهتر است بگویید: "فورا می‏فهمم و به شما خواهم گفت".
منبع:خبرآنلاین

[ جمعه 93/5/3 ] [ 5:12 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
شهید آیت الله مطهری
... اگر پیغمبر اسلام زنده می‏ بود، امروز چه می‏کرد؟ درباره چه مسئله‏ ای‏ می‏‌اندیشید؟ والله و بالله قسم می‏خورم که پیغمبر اکرم در قبر مقدسش‏ امروز از یهود می‏لرزد. این یک مسئله دو دو تا چهار تاست. اگر کسی نگوید، گناه کرده است، من اگر نگویم و الله مرتکب گناه شده ‏ام، هر خطیب و واعظی اگر نگوید، مرتکب گناه شده است. گذشته از جنبه اسلامی، فلسطین چه‏ تاریخچه‏ ای دارد؟ قضیه فلسطین مربوط به دولتی از دولت‌های اسلامی هم نیست‏، مربوط به یک ملت است، ملتی که او را به زور از خانه‏ اش بیرون‏ کرده‏‌اند...

والله و بالله ما در برابر این قضیه‏ مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. و الله قضیه ‏ای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده، این قضیه است. اگر می‏خواهیم‏ به خودمان ارزش بدهیم، اگر می‏خواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش‏ بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش می‏گفت برای‏ من عزاداری کنید، می‏گفت چه شعاری بدهید؟ آیا می‏گفت بخوانید: نوجوان اکبر من یا می‏گفت بگویید: زینب مضطرم الوداع، الوداع ، چیزهایی که من امام حسین در عمرم هرگز به این جور شعارهای پست و کثیف ذلت آور تن ندادم و یک کلمه از این حرفها نگفتم؟! اگر حسین بن‏ علی بود، می‏گفت اگر می‏خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمر امروز موشه دایان است. شمر 1300 سال پیش مرد، شمر امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان می‏خورد. هی دروغ در مغز ما کردند که‏ آقا این یک مسئله داخلی است، مربوط به عرب و اسرائیل است.باز به قول عبدالرحمان فرامرزی اگر مربوط به اینهاست و مذهبی نیست ، چرا یهودیان دیگر دنیا مرتب برای اینها پول می فرستند؟»

ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا داریم؟ آیا چند روز پیش در روزنامه نخواندید که در سال گذشته یهودیان سایر نقاط دنیا، نه یهودیانی‏ که فعلاً شناسنامه اسرائیلی دارند، 500 میلیون دلار برای اینها فرستادند که با این پولها فانتوم بخرند، بمب‏ بریزند بر سر مسلمانان.
شنیده‏ ام یهودیان ایران خودمان در سال گذشته معادل پول 2 فانتوم‏ فرستادند. 36میلیون دلار پول از یهودیان ایران خودمان برای آنها به عنوان کمک رفت. من آن یهودی‌ها را به عنوان اینکه یهودی هستند، ملامت نمی‏کنم، ما خودمان را باید ملامت کنیم، او به همکیش خود کمک کرده‏ است، با کمال افتخار پول می‏فرستد، رسیدش هم از موشه‏ دایان می‏آید و آن‏ را در بازار هم نشان می‏دهد، می‏گوید بیا رسیدش را ببین. مگر همین 2، 3‏ شب پیش ننوشتند من بریده ‏اش را از اطلاعات دارم که الآن فقط یهودیان مقیم امریکا روزی یک میلیون دلار به اسرائیل کمک می‏کنند؟!

آن وقت، تلاش ما مسلمین در این زمینه چه بوده است؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم، خودمان را شیعه علی بن ابیطالب بخوانیم. اصلاً من باید بگویم بعد از این داستانی را که ما از علی بن ابیطالب نقل‏ می‏کنیم، حرام است که دیگر در منابر نقل کنیم که روزی علی بن ابی‏ طالب شنید، دشمن به کشور اسلامی حمله کرده است؛ و هذا اخو غامد و قد وردت خیله الانبار ، بعد فرمود شنیده ‏ام زینب یک زن مسلمان یا زنی را که‏ در حمایت مسلمانان است، گرفته ‏اند. شنیده ‏ام دشمن، سرزمین مسلمین را غارت کرده است، مردانشان را کشته است، اسیر کرده است، متعرض زنان‏ آنها شده است، زیورها را از گوش و دست زنها جدا کرده است. بعد همین‏ علی بن ابیطالب که ما اظهار تشیع او را می‏کنیم و نسبت به او حساسیت‌های‏ بی‌معنی و دروغین نشان می‏دهیم فرمود: «فلو ان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما بل کان به عندی جدیراً». اگر یک مرد مسلمان با شنیدن این خبر دق کند و بمیرد، سزاوار است و مورد ملامت نیست.

آیا ما وظیفه نداریم که کمک مالی به آنها بکنیم؟ آیا اینها مسلمان‏ نیستند، عزیزان ندارند؟ آیا اینها برای حق مشروع بشری قیام نمی‏کنند؟ کیست که امروز منکر شود که فلسطینی‌های آواره، حق بازگشت به وطن خود را ندارند؟ من در سفر مکه بعضی از اینها را دیدم. یک جوانهایی، فقط می‏گفتند: دماء الشهداء، ما امیدمان فقط به خون شهدایمان است. افرادی‏ در میان آنها هستند که والله برای لباسشان محتاجند و برهنه می‏جنگند. اگر 700 میلیون جمعیت مسلمان دنیا، هر فرد روزی یک ریال بدهد، در سال‏ نزدیک به 300 میلیارد دلار می‏شود. اگر فقط مردم ایران که 25‏ میلیون نفر هستیم و 98 درصد ما مسلمان است، هر فرد، روزی یک‏ ریال به فلسطینی‌ها کمک کند، در سال حدود 90 میلیون تومان می‏شود. اگر یک عشر مسلمانان هم هر کس روزی یک ریال کمک کند، در سال 9 میلیون‏ تومان می‏شود. «فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم الذین‏ آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم»

به وسیله مال که می‏توانیم کمک کنیم. والله این انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است. اولین سؤالی که بعد از مردن‏ از ما می‏کنند، همین است که در زمینه همبستگی اسلامی چه کردید؟ پیغمبر فرمود: «من سمع مسلماً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم» هر کس بشنود، صدای مسلمانی را که فریاد می‏کند یاللمسلمین، مسلمانان به‏ فریاد من برسید، و او را کمک نکند، دیگر مسلمان نیست، من او را مسلمان نمی‏دانم. چه مانعی دارد که ما برای اینها حساب باز کنیم؟ چه‏ مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاص به اینها بدهیم؟ چرا یهودیان دنیا حتی یهودیان ایران کمک بکنند و ملت‌های دیگر آنها را تحسین کنند، بارک الله بگویند، ملت بیدار بگویند، ولی ما نکنیم؟ مردم بیدار آن مردمی هستند که فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقایق شناس باشند.

من وظیفه خودم را عمل کردم. وظیفه من فقط گفتن بود و خدا می‏داند، جز تحت فشار وجدان و وظیفه خودم چیز دیگری نبود. این کمک مالی را وظیفه‏ شما می‏دانم. و وظیفه خودم و هر خطیب و واعظی می‏دانم که این را بگوید، بر هر خطیب و واعظی من واجب می‏دانم که چنین حرفی را بزند. مراجع تقلید بزرگی مثل آیت‌الله حکیم و دیگران، رسماً فتوی داده ‏اند که کسی که در آنجا کشته می‏شود، اگر نماز هم نخواند، شهید در راه خداست. پس بیاییم به خودمان ارزش بدهیم، به کار و فکر خودمان ارزش بدهیم، به کتاب‌های خودمان ارزش بدهیم، به پول‌های خودمان ارزش‏ بدهیم، خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند بکنیم. علت اینکه دولت‌های‏ بزرگ جهان چندان درباره سرنوشت ما نمی‏اندیشند، این است که معتقدند، مسلمان غیرت ندارد. امریکا را فقط همین یکی جری کرده است. می‏گوید مسلمان جماعت غیرت ندارد، همبستگی و همدردی ندارد.
می‏گوید یهودی که‏ برای پول می‏میرد، جز پول چیزی نمی‏شناسد، خدایش پول است، زندگیش پول‏ است، حیات و مماتش پول است، به یک چنین مسئله حساسی که می‏رسد، روزی‏ یک میلیون دلار به همکیشانش کمک می‏کند ولی 700 میلیون مسلمان دنیا کوچکترین کمکی به همکیش خود نمی‏کنند...



[ جمعه 93/5/3 ] [ 11:16 صبح ] [ غلامرضابالایی راینی ]
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 58
بازدید دیروز: 40
کل بازدیدها: 280135