راین جهانی از زیبایی - هزارمظهراستقامت |
« برخی صحنهها مخاطب را به خطا میانداخت»همزمان با پایان سریال «یوسف پیامبر»(ع)» استاد فاطمینیا برخی شبهات موجود درسریال را به نقد کشید؛ او در عین حال متذکر شد: مجموعه «یوسف پیامبر»(ع) سریال خوبی بود و زحمت زیادی برای آن کشیده بودند؛ این سریال موارد جاذبه بسیاری داشت و از آن جا که سریال خوبی بود و سازندگان آن برادرانی متعهد و زحمتکش بودند مابرادرانه این مطالب را بیان میکنیم. این استاد و عالم محقق حدیث و روایات در گفتوگو با خبرنگار سرویس تلویزیون ایسنا، در پاسخ به پرسشی دربارهی چهره کلی ترسیم شده از پیامبران در سریال یوسف پیامبر(ع) و این که کدام بخش از قصهها منطبق با روایات و احادیث بوده وکجاها تحریف شدهاست؟ گفت: سازنده این سریال، برادر عزیزمان آقای سلحشور، فردی با فضیلت متعهد و متدین است؛ منتها الان از آن جا که مساله مربوط به انبیاء است و به اعتقادات مردم ارتباط دارد، بالاخره چند مورد به ذهن من رسیده که موارد زیادی هم نیست اما باید عنوان شود. وی ادامه داد: برای مثال یکی از موارد به زمانی برمیگردد که حضرت یوسف(ع) بامعجزه، جوانی زلیخا را به او بر گرداند و با او ازدواج میکند؛ این روایتهارا بنده در تفسیر صافی هم دیدهام که مرحوم فیض از قول ائمه(ع) آورده که این اتفاق یک معجزه بودهاست. علامه طباطبایی در کتاب المیزان هم این روایت را نقل کردهاست و در آخر هم میفرماید اگر این حدیث صحیح باشد.شاید در نظرایشان تردیدی هم بودهاست. اما آن چه قابل طرح است این است که برخی قسمتهای مربوط به این قسمت از سریال از کتابهایی گرفته شدهاست که هیچ سندیتی هم ندارد. از جمله این کتابها میتوان احیاء العلوم تالیف امام محمد غزالی اشاره کرد؛ درست است که غزالی دانشمند بزرگی بودهاست، اما ایشان احادیث ضعیف زیاد آوردهاست. به نحوی که صاحب «طبقات الشافعیه» که خود از اهل تسنن است، می گوید قریب به 900 حدیث ضعیف در احیاءالعلوم آمدهاست. استاد فاطمینیا سپس تصریح کرد: یکی از احادیث ضعیف همین است که گفته میشود پس از ازدواج حضرت یوسف(ع) و زلیخا، حضرت یوسف (ع) گاهی از زلیخا وقت می خواسته که ملاقاتش کند، زلیخا میگفت که من محبوب اصلیام را پیدا کردهام و به حضرت یوسف(ع) وقت نمیداد؛ این بخشها اضافاتی است که در کتابها آمدهاست. من به این بخشها «ویترین» میگویم؛ اینها ویترینسازی است و عرفان نیست. به اعتقاد این محقق و نویسنده مذهبی، عرفان وقتی شکل میگیرد که انسان اندیشه را خوب بشناسد. وی در این باره ادامه داد: اینکه خانمی بعد از این که با معجزه یک پیغمبر جوان و زیبا شده و به امر خدا آن پیغمبر با او ازدواج کردهاست، بیاید و بگوید که من معشوق اصلی را پیدا کردهام و کاری با تو ندارم، اینها کاملا ساخته و پرداخته ذهن است که متاسفانه در احیاء العلوم و برخی کتابهای دیگر هم نوشته شدهاست. استاد فاطمینیا خاطرنشان کرد: این گونه نیست که انسان خداوند را دوست داشته باشد و اولیاء او را دوست نداشته باشد؛ این حرف کاملا باطل است و متاسفانه در سریال «یوسف پیامبر»(ع) دو- سه بار نمایش داده شد. وی سپس در پاسخ به پرسشی دربارهی اصرار سریال «یوسف پیامبر»(ع) بر نمایش این صحنه که همسر اول به خواستگاری زلیخا برود و اصرار کند که او همسر یوسف پیامبر شود و این که آیا چنین صحنههایی زاییدهی نفس انسانی ما و القای رسانه نیست؟ اظهار کرد: در دو حدیثی که در تفسیر صافی آمده تنها نقل شده که پروردگاه امر کرد که تو با این زن [زلیخا] ازدواج کن. علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه هم در المیزان ضمن این که ذکر میکند اگر این حدیث درست باشد، میگوید که خداوند امر کرد یوسف با زلیخا ازدواج کند و این امر پاداش اعتراف او بود و این که حضرت یوسف(ع) را تبرئه کرد. وی در پاسخ به این پرسش که آیا قصهی همسر اول حضرت یوسف(ع) و فرزندانش در سریال «یوسف پیامبر»(ع) صحیح به تصویر کشیده شدهاست؟ گفت: اینها را من را نفی نمیکنم؛ البته میگویند نیافتن دلیل نبودن نیست. بنده این بخش را در روایات ندیدم و در نتیجه نفی نمیکنم. وی در عین حال گفت: ما در یک فیلم و سریال توقع نداریم که تمامی جزء جزء قصهاش مستند باشد؛ به عنوان مثال زلیخا نابینا شدهاست و در حال پایین رفتن از پلههاست؛ می خواست بیفتد که خادمهای دوید و گفت دست خانم را بگیرید مبادا بیفتد؛ ما توقع نداریم چنینی بخشهای براساس مستندات تاریخی باشد. ما میدانیم که در فیلمسازی کمی تخیل میشود ما درباره بخشهای کلیدی صحبت میکنیم. استاد فاطمینیا با نقد و بیان سندیت صحیح از صحنههای دیگر سریال «یوسف پیامبر(ع)» تصریح کرد: یکی از بخشهای دیگر این است که وقتی برادران حضرت یوسف(ع) ایشان را شناختند، به طور صریح در قرآن آمدهاست که اینها شرمنده شدند و حضرت یوسف(ع) نهایت بزرگواری و آقایی را در مقابل آنان نشان داد. من استادی داشتم که وقتی این آیه را میخواند[امروز بر شما ملامتی نیست] از این همه بزرگواری گریه می کرد. «هیچ ملامتی بر شما نیست و خدا شما را می بخشد»؛ اما در سریال «یوسف پیامبر(ع)» این بخش خیلی کش و قوس داشت و آن همه صحبتی که شد، مستند نیست. وی ادامه داد: قرآن تنها می فرماید آیا می دانستید که با یوسف(ع) چه کردید وقتی نمی دانستید؟ یعنی آن وقت نادان بودید و حالا بهتر شدید؛ حضرت یوسف(ع) آن ها را می بخشد و تمام میشود. وی در پاسخ به این پرسش ایسنا که زمانی که جام را در بار بنیامین میگذارند، برخورد اطرفیان به گونهای در سریال نشان داده میشود که گویی نعوذبالله پیامبر دروغ گفتهاست؟ گفت: در این بخش دروغی گفته نمیشود و تنها براساس مصلحت پیمانه در بار برادر حضرت یوسف (ع) گذاشته میشود؛ اطرافیان بودند که تهمت دزدی به بنیامین زدند و حضرت یوسف(ع) چیزی نگفت؛ بنابراین شخصیت حضرت یوسف(ع) در این بخش لکهدار نشد و تنها اطرافیان گفتند که شما دزد هستید. این کارشناس مذهبی با اشاره به بخشهای دیگر سریال «یوسف پیامبر»(ع) خاطرنشان کرد: یکی از مواردی هم که باید ذکر شود، دربارهی حضرت یعقوب(ع) بود؛ در این سریال حضرت یعقوب(ع) چهره مطلوبی نداشت؛ ایشان پیغمبر و از انبیاء الهی بود. استاد فاطمی نیا سپس گفت: وقتی شما قرآن را میخوانید متوجه میشوید که حضرت یعقوب(ع) چقدر با پسرانش کنار آمد. اول این که آنان مدام پدر را اذیت می کردند و به او زخم زبان میزدند؛ اما حضرت یعقوب میگفت که من غصهام را به خدا میگویم و چیزی از جانب خدا میدانم که شما نمیدانید و می رفت. باز دوباره آنها جسارت میکردند که تو در گمراهی قدیم خودت هستی و چند بار این جسارتها را کردند، اما وقتی مسائل آشکار شد و پیراهن یوسف(ع) را آوردند و حضرت یعقوب(ع) بینا شد، این برادران ناراحت شدند و همه چیز تمام شد. آنها گفتند «ای پدر برای ما از خدا آمرزش بطلب»؛ این جمله خیلی مهم است. حضرت یعقوب(ع) هم فرمود که در آینده من برای شما از خدا آمرزش میطلبم. وی ادامه داد: در این باره دو نوع حدیث داریم؛ یکی از حدیثها میگوید منظور از آینده در این جمله، این بوده که حضرت یعقوب(ع) خواسته سحر شود و سحر آنها را دعا کند؛ چرا که در سحر دعا مستجاب است. یک روایت هم میفرماید حضرت یعقوب(ع) برای شب جمعه این دعا را به تاخیر انداخت؛ اما در این سریال میبینیم که اصلا این حرفها مطرح نیست. در قرآن مطرح شدهاست که حضرت یعقوب(ع) بسیار کریمانه پسرانش را پس از این همه جسارتها و زخم زبانها میبخشد؛ وقتی پسرانش از او می خواهند که برایشان آمرزش بطلبد، او میگوید که من آمرزش برایتان میطلبم اما در سریال «یوسف پیامبر» (ع) وقتی پسرها میگویند که پدر ما خطا کردهایم، ما را ببخش؛ حضرت یعقوب می گوید بخشش؟ شما خون به دل من کردید! وی در پاسخ به پرسشی دربارهی تفاوتهای فاحشی که در سریال «یوسف پیامبر»(ع) نشان داده میشد که حضرت یعقوب(ع) بین فرزندانش میگذارد؟ گفت: چنین مسائلی بی اساس است؛ مگر یک پیغمبر که هم آغوش وحی است چنین برخوردی میکند؛ حتی یک پدر مهربان هم خوب میداند که با فرزندانش چگونه برخورد کند چه برسد به پیغمبر خدا؛ آن چه در قرآن و روایات داریم این است که اصلا سندی وجود نداشته که ثابت کند حضرت یعقوب(ع) به گونهای برخورد میکرده که فرزندانش را نسبت به یوسف(ع) حساس شوند. فقط در مورد خواب است که حضرت یعقوب از حضرت یوسف(ع) میخواهد که خوابش را به برادرانش نگوید تا این گونه برداشت نشود که از آنان بالاتر است. چنین فردی مسلما در رفتارش بین فرزندان هم تفاوت نمیگذاشته و آنچه باعث شد که برادران به یوسف(ع) بدی کنند نفسانیات خودشان بودهاست. وی تاکید کرد که در سریال یوسف پیامبر (ع) صحنهی استغفار بسیار ناجور ترسیم شدهاست. استاد فاطمینیا سپس تصریح کرد: در قرآن آمدهاست که وقتی برادران آمدند و گفتند یوسف را گرگ خورده، حضرت یعقوب(ع) میدانست که این حرف دروغ است و به سراغ صبرش رفت. در قرآن آمدهاست که حضرت یعقوب(ع) از گریه چشمانش سفید شد، اما کظیم بود و خشمش را فرو میبرد. این در حالی است که در سریال یوسف پیامبر(ع) مقابل این آیه نشان داده میشود؛ در این سریال دیدیم وقتی حضرت یعقوب(ع) به اتاق می رود، خانمها، دختران واولادش برایش غذا می آورند، ولی او میگوید بروید من غذا نمی خورم؛ پس از آن هم گریه میکند، روی زمین میافتد و می گوید مرا تنها بگذارید! این در حالی است که چنین اعمالی کاملا ضد جملهی «وهوکظیم» است. این استاد علم قرآنی ادامه داد: در قسمت دیگری از این سریال هم ضایعهای بودهاست. در این صحنه فرشته وحی ظاهر می شود و با حضرت یعقوب(ع) صحبت میکند در این بخش هم حرفها درست و روشن نیست. جمع بندی این صحبتها بر این است که نعوذبالله خدا را رها کردی و یوسف(ع) را گرفتی! نمی گویم سازندگان قصدشان القای این مطلب بودهاست؛ اما چنین صحنههایی مخاطب را به خطا میانداختهاست. استاد فاطمینیا با تاکید بر این که ضایعات دیگری هم در سریال یوسف پیامبر(ع) وجود داشته در عین حال گفت: البته باز هم میگویم این سریال موارد مثبت زیادی هم داشت؛ این مجموعه جاذبههای خوبی داشت و بالاخره اثر بزرگی بود و برای ساخت آن زحمت کشیده بودند. مثل این است که یک نفر صورتش تمیز و زیبا باشد و یک مختصر لکی هم باشد از او می خواهن مقابل آیینه برطرف کند. اما یک نفر که تمام بدنش گلی وکثیف است، کسی نمی آید یک نقطه را نشان بدهد؛ این نقدها را که ما مطرح میکنیم، برای خوبی فیلم است و اگر فیلم ضایعات زیادی داشت ما این نقدها را هم مطرح نمیکردیم؛ بنابراین خدا جزای خیرشان بدهد. وی در پاسخ به پرسشی دربارهی دیدار حضرت یوسف(ع) و حضرت یعقوب (ع) و تاخیر حضرت یوسف(ع) برای پایین آمدن از اسب و این که گفته میشود پس از آن نورالهی از او گرفته شد و همچنین در خاک غلطیدن یعقوب پیامبر(ع) ؟ متذکر شد: اینها ساخته و پرداخته ذهن است؛ دو مساله در این بحث وجود دارد؛ این که میگویند حضرت یوسف(ع) از اسب دیرتر پیاده شد و نورالهی از نسلش گرفته شد، ساخته و پرداختهی اسرائیلیهاست؛ اما اینکه حضرت یعقوب(ع) میدوید و به خاک میافتاد ما در مدارک و اسناد چنین اتفاقی را ندیدیم؛ البته نمیخواهم بگویم نبودهاست، بلکه ما نیافتهایم. استاد فاطمی نیا در پاسخ به پرسشی دربارهی جمله پایانی سریال یوسف پیامبر(ع) که میگوید به نظر شما نسل بعدی را چه مینامند یوسف مینامند یا یهودا؟ و میگوید معلوم است یهودا؛ و این که آیا این جمله نشاندهندهی آن نیست که حضرت یوسف (ع) در برخورد با پدر دچار کبر شدهاست و نور الهی از او گرفته شده، گفت: در کتاب احیاءالعلوم نوشته شده حضرت یوسف(ع) زلیخا را صدا میکند و میگوید چرا اجابت نمیکنی؟ میدانی که خدا به وسیله من دو فرزند به تو خواهد داد که آنها هم پیغمبر خواهد بود؛ این مطلب هم گفته شده اما ما برای این هم مستند مهمی پیدا نکردهایم. این استاد علوم قرآنی تصریح کرد:اینکه از نسل یوسف(ع) پیغمبر نباشد، به آن معنا نیست که او از اسب دیرتر از پدر پیاده شدهاست؛ آن یک داستان جعلی است.جملهی آخر و این که گفته شده، نسل بعد به یهودا می رسد نیز باید بررسی شود؛ این از جمله مواردی است که من نیافتهام. استاد فاطمی نیا در پایان تاکید کرد: چارچوب داستان حضرت یوسف(ع) به طور کامل در قرآن آمدهاست؛ قرآن کمتر قضیهای را باز کردهاست اما درباره حضرت یوسف(ع) نسبتا مشروح به موضوع پرداختهاست. داستانهای این پیامبر از بدو کودکی تا به چاه افتادن و به پادشاهی رسیدن، تمام اینها در قرآن گفته شدهاست بنابراین ما اولین ماده معلوماتمان قرآن است؛ اما ما نعوذبالله مثل برخی فرقههای گمراه نیستیم که بگوییم قرآن بس است؛ نه، می دانیم که قرآن باید توسط اهل بیت تشریح شود. این استاد علوم قرآنی در پایان در پاسخ به پرسش ایسنا دربارهی تبعات خلق اشتباه قصههای ماندگار، و تحریفاتی که به دنبال دارد، متذکر شد: اگر مخاطبان از چنین نقدهایی آگاه نباشند و همانگونه بدون نقد قصه در اذهانشان برود، نعوذ بالله فکر میکنند انبیاء هم مثل ما بودهاند؛ مطالبی که در قرآن ذکر میشود و صفتهایی که برای پیامبران بکار برده شده، انسان ساز است و اگر ضد اینها به ذهن بیننده منتقل شود، اثر ضد میگذارد. تنظیم : مسعود عجمی [ جمعه 88/2/18 ] [ 12:40 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
یکی از مسائلی که همیشه برای مردم مورد سوال است؛ همین مسئله است که چرا با این که خداوند وعده داده است «اُدعونى أستَجِب لکم» ؛ مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، ولی بعضی از دعاها مستجاب نمی شود؟ اگر شخصى به فردی گفت: به هنگام برخورد با مشکل به من تلفن کن تا تو را کمک کنم، این جمله لوازم و شرایطى دارد از جمله: 1- رفاقتت را با من حفظ کنى 2- شماره تلفن مرا گم نکنى و شماره را درست بگیرى. 3- به هنگام بازگو کردن مشکلات، حرفهاى بى ربط نزنى و توقّعات نابجا نداشته باشى و به وظیفه خود عمل کرده باشى 4- آنچه که مىخواهی، واقعاً مشکل باشد، نه خیالات و توهّمات 5- براى حلّ مشکل خود، انتظار نداشته باشى تمام مقرّرات و نظام را به هم بریزم 6- حلّ این مشکل، سبب پیدایش مشکل دیگرى براى شما یا دیگران نشود 7- در بازگو کردن مشکلات، صادق باشى و دروغ نگویى آیا زمان دعا و شرایط دیگر را در نظر گرفتهایم؟ در اسلام زمانهایى براى دعا سفارش شده است، از جمله: شبهاى جمعه، سحرها، بعد از نماز، غروب جمعه، بعد از خطبههاى نماز جمعه، هنگام نزول باران و جارى شدن اشک و ... . آیا ما در دعا و طرح مشکلات خود با خدا، این شرایط را مراعات کردهایم؟ آیا رفاقت و بندگى خود را با خدا حفظ کردهایم؟ قرآن مىفرماید: «و یَستَجیبُ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات»؛ پاسخ مثبت، به کسانى داده مىشود که با ایمان و عمل شایسته، رابطه خود را با خدا حفظ کرده باشند. آیا شماره تلفن را درست گرفتهایم؟ در روایات مىخوانیم: دعا آدابى دارد، از جمله: ابتدا «بسم الله» بگویید، با وضو و حضور قلب و در مکان مقدّس مثل مسجد باشید، قبل از دعا از خداوند، با صفات و اسماءالحسنى تجلیل کنید، ده مرتبه «یا الله»، و یا «یا ربّ» بگویید، گوشهاى از نعمتهاى الهى را به زبان آورید، از خداوند تشکر کنید، بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستید، لغزشهاى خود را مطرح و استغفار کنید، دعا و خواسته خود را میان دو صلوات مطرح کنید و امیدوار باشید. آیا در دعاهاى خود توقّعات نابجا نداریم و به وظیفه خود عمل کردهایم؟ دانشآموز درس نخوانده، دعا مىکند که قبول شود. می گویند: دانش آموزى به خانه آمد و مشغول دعا شد. به خدا گفت: پروردگارا! کوه هیمالیا را در فلان کشور قرار بده و دریاچه ارومیّه را در نیشابور قرار بده. مادرش گفت: این چه دعایى است که مىکنى؟! گفت: من در امتحان جغرافیا پاسخ سؤالات را اشتباه نوشتهام، حالا به خدا مىگویم کوه و دریا را جابجا کند تا من نمره بیاورم! آیا زمان دعا و شرایط دیگر را در نظر گرفتهایم؟ در اسلام زمانهایى براى دعا سفارش شده است، از جمله: شبهاى جمعه، سحرها، بعد از نماز، غروب جمعه، بعد از خطبههاى نماز جمعه، هنگام نزول باران و جارى شدن اشک و ... . آیا مشکلات ما واقعاً مشکل است یا خیال مىکنیم که مشکل است؟ بسیارى مشکلات، لازمه نظام طبیعت است و رفع آن، به معناى به هم زدن نظام عالم. همچون فقیرى که سقف خانهاش خراب است و باران که مىآید، سقفش چکّه مىکند. براى رفع مشکل او، یا باید خداوند باران نفرستد یا بر بام خانه او باران نبارد و یا آب باران در پشتبام خانهاش نفوذ نکند و یا ... که هر کدام از اینها به معناى نادیده گرفتن قوانین حاکم بر طبیعت است. پس دریافتیم که خیلی از اوقات تقصیر از خود ما است که دعاهایمان مستجاب نمی شود . [ پنج شنبه 88/2/10 ] [ 8:8 عصر ] [ غلامرضابالایی راینی ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |